حامیان تفکر اسفندیار رحیم مشایی

آخرین مطالب
پیوندها

۲۳:۴۱۲۴
مرداد

تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم!

امام خامـنه ای - 19 بهمـن 1392 : آحاد ملّت وحدتشان را حفظ کنند؛ وحدت و اتّحاد و همدلی میان مسئولین و مردم بایستی زیاد بشود؛ هم آحاد مسئولین کشور و مدیران کشور به مردم اعتماد کنند، هم مردم به مسئولین کشور اعتماد کنند. ممکن است کسانی اهل انتقاد باشند، انتقاد بکنند، [ ولی‌] انتقادها منصفانه باشد؛ با توجّه به اینکه دولت چند ماهی بیشتر نیست بر سرِ کار آمده است، باید فرصت داد تا بتوانند کارها را ان‌شاءاللَّه با قدرت پیش ببرند؛ هم منتقدین به این توجّه کنند و با دولت با شرح صدر رفتار کنند، هم مسئولین دولتی با منتقدین با شرح صدر رفتار کنند؛ همه به هم احترام بگذارند، همه ملاحظه‌ی یکدیگر را بکنند.

به گزارش پایـگاه جوان انقلابی ؛ رئیس جمهـور امروز بار دیگر منتقدان دولت را به ادبیات خود توصیف کرد.

حسن روحانی در همایش رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور سخنرانی می‌کرد گفت:  یک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است.

ـ

۱۰:۴۱۲۳
مرداد
سیدمحمد خاتمی ، در 8 سال ریاست جمهوری اش ، اشتباه بزرگی را مرتکب شد. او با جریان تخریب با تساهل و نجابت برخورد کرد در حالی که وظیفه داشت به عنوان رئیس جمهور ایران ،‌از منافع ملت ایران در برابر جریان ویرانگر تخریب محافظت کند... برای مردم ، ادبیات احمدی نژاد امری عادی و البته تأثر انگیز شده بود اما حتی نزدیک شدن به چنان ادبیاتی از سوی "شیخ دیپلمات"‌ قابل قبول نیست.
عصرایران - رئیس‌جمهور با انتقاد از «مذاکره‌هراس»هاگفت: یک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است. (عصرایران 93/5/20)

مخالف بر دو نوع است:‌ اول آن که از سر دلسوزی یا باور یا هر علت دیگری جز "لجاج و منافع شخصی و گروهی" ، نقدی بر عملکردها دارد و اگر توضیح قانع کننده دریافت کند، می پذیرد.

دوم این که اساساً با عملکرد کاری ندارد، نه چشم بینایی دارد و نه گوش شنوا ؛ بلکه در صدد تخریب و به زیر کشیدن رقیب است تا خود به جای وی بنشیند و صاحب قدرت شود (یا قدرت از کف رفته را باز به چنگ آورد).

واقعیت این است که اغلب مخالفان شناخته شده دولت روحانی از دسته دوم اند. آنها ولو به بهای از دست رفتن منافع ملی، همچنان سیاسی کاری های خود را ادامه می دهند تا بلکه با تحمیل هر هزینه ای هم که شده، بار دیگر به قدرت بازگردند و بار بندند. برای آنها یک دولت شکست خورده و یک ملت تحت تحریم که نتیجه اش تصدی قوه مجریه توسط خودشان باشد ، بهتر از دولت سربلند و ملت در رفاهی است که دیگری رئیس جمهورش باشد.

چنین منتقدانی ، نه "منتقد" که "مخرّب" هستند و ما نیز معتقدیم که "به جهنم" که ناراضی اند زیرا ملت ایران که ضامن قدرت یافتن آنها نیستند و قرار نیست ملتی در رنج باشند تا طایفه ای آزمون پس داده و رد شده، کامروای قدرت و ثروت شوند.

اما یک نکته را باید مد نظر داشت و آن این که روحانی ، رئیس جمهور همه مردم ایران است، چه آنان که به وی رأی داده اند ،‌چه آنان که به فرد دیگری رأی داده اند و چه کسانی که اصلاً رأی نداده اند. او رئیس جمهور منتقدان و تخریبگران خود نیز هست. بنابر این باید در ادبیاتی که به کار می برد ، دقت کند و حرمت "همه" را پاس بدارد.
دعوت جبهه تخریب به جهنم ، هر چند حرف دل بخش عمده ای از مردمی است که سال ها در جهنم افراطیون سوخته اند و ساخته اند ،‌ اما نباید از زبان رئیس جمهوری باشد که مظهر وفاق ملی است.

وانگهی چنین ادبیاتی ، گزک به دست همان تخریب گران می دهد که خود را به عنوان منتقد جا بزنند و مظلوم نمایی کنند ؛‌همان هایی که ادبیات سخیف احمدی نژاد برایشان نوش بود و گوارا و هرگز به او و همقطارانش که با "آن ادبیات از یاد نرفتنی" سخن می گفتند ،‌اعتراض نداشتند!

روحانی باید یادش باشد که یکی از مؤلفه های دوران احمدی نژاد ،‌ ادبیات نازل و دون شأنی بود که رئیس جمهور سابق به کار می برد و مردم ،‌به چنان طرز حرف زدنی حساسیت پیدا کرده اند.

 برای مردم ، ادبیات احمدی نژاد امری عادی و البته تأثر انگیز شده بود اما حتی نزدیک شدن به چنان ادبیاتی از سوی "شیخ دیپلمات"‌ قابل قبول نیست.

روحانی به جای این که از دست این جریان تمامیت خواه عصبانی شود و بهانه به دست شان بدهد،‌ کافی است گوشه ای از کارنامه شان را به مردم بنمایاند تا مردم بدانند آنان که اظهار دلواپسی می کنند و این روزها ، ترس و لرز برشان داشته ، نه از خاموشی سانتریفیوژها که از خاموشی منافع میلیاردی خود نگرانند: کسانی که تا دیروز با جلو انداختن امثال بابک زنجانی، نفت کشور را می بردند و می فروختند و پولش را پس نمی دادند، کسانی که از صدقه سر تحریم ، با طرف های خارجی زد و بند می کردند و قطعات صنعتی را با ده برابر قیمت به کشور خودشان می فروختند ، کسانی که به اسم طرح های فرهنگی ، بودجه های میلیاردی می گرفتند و خوش به حال شان می شد و ... .

روحانی به جای این که عصبانی شود و لب به سخنانی بگشاید که در شأن اش نیست ، بهتر است این مسائل را بازگو کند و پرونده های آنان را به دستگاه های اطلاعاتی و نظارتی و قضایی بسپارد تا دلواپسی های دروغین یادشان برود و یادشان بیاید که الان باید دلواپس جوابگویی به 8 سال غارت بی وقفه مملکت باشند.

سیدمحمد خاتمی ، در 8 سال ریاست جمهوری اش ، اشتباه بزرگی را مرتکب شد. او با جریان تخریب با تساهل و نجابت برخورد کرد در حالی که وظیفه داشت به عنوان رئیس جمهور ایران ،‌از منافع ملت ایران در برابر جریان ویرانگر تخریب محافظت کند.

دعوت از روحانی برای درشت سخن نگفتن با تخریب گران،‌ به معنای تکرار تجربه خاتمی نیست بلکه به این معناست که اتفاقاً نباید به این جریان رسمیت بخشید و بهانه به دست شان داد بلکه باید با آنان به زبان حقوق سخن گفت چرا که کارنامه شان ، نشان می دهد که در این عرصه حرفی برای گفتن ندارند و باید پاسخگوی حقوقی کارهایی که کرده اند باشند.

فحش دادن و ایراد اتهامات بی پایه و اساس،‌ "مزیت نسبی" جریان تخریب است. فروغلتیدن در عرصه ای که حریف در آن تبحر ویژه دارد ، کار انسان عاقل نیست بلکه باید حریف را به عرصه ای کشاند که مزیت نسبی در آن متعلق به خود است.
در مثل مناقشه نیست:‌ فحش دادن انسانی درستکار به زنی بدکاره که "تو چنینی و چنان" ، هر چند منطبق بر واقع باشد اما نه در شأن گوینده است و نه زن بی عفت را می آزارد بلکه بر عکس از این که می تواند در میدان بی حیایی، با او در افتد و پیروز شود خوشحال می شود.
۲۲:۲۲۲۲
مرداد

سوراخ قفل کشور، تنگ است به جهنم
جنس کلید آنها، سنگ است به جهنم

وضع تورم این است، وضع رکود آن است
وضع معیشت ما، تنگ است به جهنم

شیر و پنیر کم شد، ماشین گران تر از قبل
یارانه هم دوپایش، لنگ است به جهنم

جای قناری آنها، گنجشک می فروشند
اجناس دشمن ما، رنگ است به جهنم

ترسیدم آنچنان که، «سر» را جدا نوشتم
وقتی حقوقدان «سر ، هنگ» است به جهنم

درد وزیر ارشاد، شد فیس بوک و وی چت
فرهنگ نیز انگار، هنگ است به جهنم

هر گوشه ای رئیسی، ریشه کن و درو شد
در صحن هر اداره، جنگ است به جهنم

در جاده های پرپیچ، در کوچه های پر خم
راننده پشت فرمان، منگ است به جهنم

هم بزدل سیاسی، هم کم سواد و عامی
برچسب پشت برچسب، اَنگ است به جهنم

جنس کلید آنها، سنگ است به جهنم
سوراخ قفل کشور، تنگ است به جهنم...

۱۰:۱۹۲۲
مرداد

داستان "اشداء علی الکفار، رحماء بینهم" و برعکس!دولت بهار: اصلا آنکس که روی ویلچر می نشیند و می گوید «از حقوق ملت ایران کوتاه نمی آییم» کوه شجاعت و «الهه دیپلماسی» است. اصلا آنکس که در مرز اسرائیل می گوید مرگ بر اسرائیل، بزدل است و آنکس که در تهران به دلیل «مشغله کاری» قادر به سخنرانی نیست، خود آرنولد است. اصلا همین سعید جلیلی که پایش را از زانو به پایین در جبهه جا گذاشت یک بی وجود تمام عیار است در برابر «پسر شجاع» و «رزمنده جبهه ندیده» ای که 30 سال در نیویورک زندگی کرده و باز هم زبان انگلیسی را با لهجه فارسی صحبت می کند. اصلا مردم غزه که هزاران «موشک» بر فرق سر و کله شان فرود آمده بزدل اند و «باند نیویورکی» هایی که از ترس اصابت یک موشک چوب حراج به دار و ندارمان زده اند، ریچارد شیردل. بگذار امروز فلانی هرچه می خواهد بگوید، آب دارد سر بالا می رود...
 
۲۲:۰۳۳۱
تیر

دولت بنفش، با مکر و خدعه بر سر کار آمده  . مکر و خدعه و دروغ ، از ویژگی های دولت های حزبی است. احزاب سیاسی غرب زده، به سیاستی پایبندند که از اخلاق، منفک است.

 این دولت ها، با نصیحت و موعظه، براه نمی آیند.

سیاست های دولت های حزبی،  ما را به یاد پروتکل های یهود می اندازد؛ می نویسد وقتی قدرت در دستان ما نیست، شعار آزادی و ... سر می دهیم ، اما زمانی که به قدرت رسیدیم، کسی حق ندارد شعار آزادی سر دهد!

دولت حزبی و تکنوکرات یازدهم، با دروغ و نیرنگ بر سر کار آمده. در مرام شرایع و سنن الهی، دروغ و خدعه، منجر به شکست است؛ پس مکرشان به خودشان باز خواهد گشت و این سنت حتمی الهی است... چرا که خداوند، حکیم و علیم و قدیر است...

اصلی ترین راهبرد دولت حزبی یازدهم، ادامه دادن راه دولت های هاشمی و خاتمی است!!

پس این دولت ، یک دولت ارتجاعی است. آن هم از نوع غیر انقلابی و غیر اسلامی و غرب زده.

دولت تکنوکرات یازدهم،  یعنی خروج انقلاب اسلامی از ریل اصلی!

چرا که با روی کار آمدن دولت نهم و دهم، امام امت فرمودند که انقلاب اسلامی به ریل اصلی خود بازگشت! دولت های قبلی که باعث خروج انقلاب از ریل اصلی شده بودند دولت های هاشمی و خاتمی بوده اند.

دولت حزبی یازدهم، غرب زده ی غرب گراست! این دولت، دولت مستکبرین بوده چرا که از روزی که حاکم شده، همواره به دنبال باج دهی به استکبار جهانی بوده است.

بنفش، ترکیب آبی و قرمز است. آبی و قرمز در فوتبال، معنای خاصی دارند. بنفش  در سیاست به معنای هم پیمانی چپ و راست علیه امام و امت است.  گفته شد که این دولت ، فراجناحی است؛ در صورتی که قبلا با رنگ بنفش، اعلام کرده بودند که این دولت، دولتی «همه جناحی» است!

 و هزم الاحزاب وحده...

احزاب باید هزیمت شوند. برای هزیمت احزاب و دولت برآمده از آنها، بصیرتی نافذ، بیانی عمارگونه و استقامتی مالک اشتروار نیاز است...

دولت اعتدال...

اما بعد؛

اعتدال را طی 8 سال از 84 تا 92 باید مورد بررسی و دقت نظر قرار داد. هجمه ها، تهمت ها، دروغ ها، ناسزاها، شارلاتان بازی ها، انواع شایعات و جنگ روانی علیه دولت مستضعفین را چه کسانی رقم و کلید زدند؟! چه کسانی به آن دامن زدند؟!

این همان اعتدال مورد ادعای آقایان است...

اعتدال امر جدیدی نیست که کسی گفته ما پس از 150 سال افراط و تفریط، به اعتدال رسیده ایم!

 مگر دولت حزبی یازدهم، همان دولت هاشمی و خاتمی نیست؟! پس دولت، ماهیتا جدید نیست.

برای شناخت اهداف، ماهیت و راهبردها و روش های دولت های حزبی، لازم است به بازخوانی شهریار ماکیاولی و لویاتان توماس هابز ، موج سوم دموکراسی هانتینگتون و پایان تاریخ فوکویاما پرداخته شود.

این، آخرین دوران تکنوکرات هاست. اعتدال یعنی پیش به سوی لیبرال دموکراسی!

آن کسی که می گوید آینده ی انقلاب از آن اعتدال است، همان نظریه ی پایان تاریخ فوکویاما یعنی رسیدن همه ی دنیا به لیبرال دموکراسی را مطرح می کند.

هاشمی رفسنجانی به عنوان لیبرال ترین فرد سیاست باز کشور، اندیشه ی مهدوی ندارد.

امام امت فرموده اند آینده از آن حزب اللهی هاست!

 فاصله از کجاست تا به کجا؟!!

رای مردم به روحانی، رای به تفکرات و منش روحانی و احزاب نبود. بلکه صحنه ی انتخابات چنان آرایش شده بود که رای مردم به سبد روحانی وارد شود!

این دولت به هیچ وجه پایگاه اجتماعی ندارد. آنچه ادعا می کنند، دروغی بیش نیست. یک عملیات روانی است.

این دولت می خواهد جامعه ی انقلابی مان را هضم در سیستم جهانی کند!

این یعنی ضدیت تام با فرهنگ انقلاب اسلامی.

درگیری و منازعه ی دولت مستضعفین و دولت مستکبرین تازه آغاز شده است. بعضی خیال می کنند که دولت مستضعفین پایان یافته و دورانش به سر آمده است. البته نه چنین است!

سکوت احمدی نژاد، فریادی معنادار است؛ بلکه از زیباترین فریاهاست...

به زودی قدرت الهی دولت مستضعفین را به تماشا خواهیم نشست.

دولت مستکبرین فعلا در زمینی عمل می کند که دولت مستضعفین طراحی نموده است.

امام امت، راهبر آن بوده و امت نیز بر سر آن ایستاده!

یک ضربه ی استراتژیک احمدی نژاد به دولت مستکبرین آنجایی بود که روحانی را به مناظره دعوت کرد...

اگر واقعا پایگاه اجتماعی داشتند و راستگو بودند، چرا مناظره را رد کردند؟!!

این دولت خیال کرده که فاتح میدان سیاست است...

این دولت و همه ی احزاب بزودی در فرهنگ ناب انقلاب اسلامی، هضم خواهند شد...

nahri.ir

۱۵:۱۵۲۳
تیر

آقای روحانی چقدر به این وعده های انتخاباتی خود عمل کردید؟
http://www.d-mostazafin.ir/

مشاور انجمن صنایع لبنی ایران گفت: دولت اجازه افزایش محصولات لبنی را همزمان با افزایش قیمت شیرخام از ۱۱۰۰ به ۱۴۴۰ تومان در هر کیلوگرم داده است اما امکان افزایش قیمت شیرخام تا این مقدار وجود ندارد.

به گزارش واحد مرکزی خبر، حسین چمنی در مصاحبه با رادیو اقتصاد گفت: افزایش قیمت محصولات لبنی، معلول چنین تصمیمی است اما باید قیمت ها را حداقل 30 درصد افزایش دهیم که طرف های تقاضای بازار چنین کششی را ندارد و قدرت خرید مردم خیلی کاهش می یابد.

وی با اشاره به تجربه هدفمندی یارانه ها تصریح کرد: فقط تا 15 درصد می توانیم قیمت ها را بیشتر کنیم تا تقاضا را هم از دست ندهیم و صادرات هم تعطیل نشود.

چمنی گفت: خرید شیرخام با نرخ 1440 تومان و افزایش 30 درصدی قیمت محصولات لبنی سبب رکود تولید می شود و به سلامت مردم نیز (با کاهش مصرف لبنی) خسارت خواهد زد و شیرخام را حداکثر 1250 تومان می توانیم بخریم.

چمنی اظهار داشت: اگر دولت قیمت های دستوری می دهد باید هزینه عدم النفع هم پرداخت کند تا سود صنایع لبنی که 3 تا 4 درصد است، کاهش نیابد.

http://www.dolatebahar.com/

۲۲:۵۰۲۲
تیر

محمد جوادی/ سایت فردا متعلق به کاندیدای ناکام دو انتخابات 84 و 92 ریاست جمهوری، که در یک برنامه ریزی دقیق، با انتشار یادداشتهای تخریبی متعدد و البته ضعیف در خصوص رئیس جمهور سابق، به خیال خود درپی از بین بردن محبوبیت رئیس جمهور سابق است، این بار در یادداشتی که حاوی گاف های بزرگ و ایرادات محتوایی متعدد است، یک رکورد کم نظیر را در این زمینه به ثبت رساند.
تنها در پاراگراف اول این یادداشت که تحت عنوان «هیئت‌های مذهبی باز هم پاتوق احمدی‌نژاد می شود؟» منتشر شده، چند گاف بزرگ وجود دارد.
بخوانید:
«انتخابات سال 84 یکی از عجیب ترین سال های سیاسی ایران پس از انقلاب را رقم زد و طی آن محمود احمدی نژاد، شهردار وقت تهران در سال های 80 تا 84 به یکباره قصد ورود به عرصه ریاست جمهوری کرد و حامیانش نیز وی را رجایی دیگر خواندند تا بدین شکل پایگاه اجتماعی قشر حزب اللهی جامعه که در دوران اصلاحات تا حدودی گوشه نشین شده بودند را با خود همراه کند. اما این حربه احمدی نژاد جواب داد و در شرایطی که اکبر هاشمی رفسنجانی با چند میلیون اختلاف رای در دور اول توانسته بود در جایگاه نخست کاندیداها قرار گیرد، در دور دوم 7 میلیون رای مقابل احمدی نژاد کم آورد تا بدین ترتیب نظام سیاسی ایران وارد دوره ای جدید شود. »

۱۰:۴۴۲۲
تیر
از مشایی تا فرزین



عبدالرضا داوری در فیسبوک درباره برخی از نزدیکان دکتر احمدی نژاد، نوشت:

اسفندیار رحیم مشایی: «مظلوم» و دیگر چه بگویم: تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس.. برایش «حاشیه» ساختند تا به تبعیدی خودخواسته از «متن» به «حاشیه» رود

غلامحسین الهام: منصف، منطقی،عاطفی،آزادی خواه، عدالت طلب،صریح و جدی ولی مهربان؛ تیپ حزب اللهی کلاسیک دهه 60

سیدمجتبی ثمره هاشمی: خوش قلم، دقیق، حساس ، صریح ، منظم ، منصف و پیگیر و پرمطالعه ؛ تیپ کلاسیک بچه مسلمانهای دهه 50 علم و صنعتی ، دارای یک احمدی نزاد درونی

سیدحسن موسوی: یک جنتلمن واقعی! مودب ، مهربان ، باکلاس و با مدیریت قوی؛ عضو «بلند پایه» دفتر دکتر احمدی نژاد

مهدی کلهر: فرهنگی ناب با تسلط حیرت انگیز بر تاریخ ، تئوری پرداز در حوزه هنر ، خوش بیان و مهربان ، تیپ کلاسیک هنرمندان مسلمان دهه 40 و حسینیه ارشادیهای دهه 50

علی اکبر جوانفکر: کوه آرامش و متانت ، جوانمرد ، مهربان و به شدت عاطفی ، خوش فکر و منظم ؛ تیپ کلاسیک بچه های خبرگزاری در دوران جنگ

مرتضی تمدن: اصولگرای احمدی نژادی با صداقت چهارمحالی، یک مدیر قوی ، با مرام و لوطی منش ، منظم و پیگیر ، محصول مشترک دولت و مجلس

ابوالحسن فقیه: مظلوم و دوست داشتنی، مدیری تمام عیار با حرکت پرقدرت و چراغ خاموش ، یک دوست و همراه خوب ، تحول گرا ، با معرفت و وفادار ؛ تیپ به روز شده احمدی نژادی ها از 27 خرداد 84 تا امروز

سیدشمس الدین حسینی: یک احمدی نژادی تمام عیار، پرشور و داغ ، شجاع ، با معرفت و لوطی منش ، مدیری قوی ، صاحب تئوری اقتصادی نه «بازارگرایی» و «نه نهادگرایی»فقط «اقتصاد مردم گرا»، علیرغم گوشهای شکسته اش قلبی نازک دارد....

محمدرضا فرزین: یک کارشناس ناب ، به شدت علمی و تخصص گرا ، شناسنامه هدفمندی یارانه ها ، وفادار ، مورد توجه محافل آکادمیک اقتصاد در جهان ، با سواد ، محجوب و ماخوذ به حیاء ، مبادی آداب و باکلاس ، یک جنتلمن تمام عیار ، تیپ کلاسیک اصلاح طلبهای احمدی نژادی شده به همراه یک گنجینه پر از دست نوشته های دوران مدیریتش

۰۲:۲۲۱۹
تیر
گفت و گوی دولت بهار با بهمن شریف زاده


برده‌داری نوین و معامله اختیاردولت بهار: رشد و ترقّی جامعه بشری در گِرو آزاد‌اندیشی آن است. موفقیت واقعی هم نصیب کسانی می‌شود که به آزاد‌اندیشی دعوت کرده و مسیر آن را هموار سازند. برای همین است که انقلاب اسلامی باید منادی آزاد اندیشی باشد، این مزیت و دست برتر انقلاب اسلامی است.
  

متن

۱۵:۲۱۱۸
تیر


تاملی بر هشدار مجدد رهبر معظم انقلاب درباره غفلت از دشمن بیرونیدولت بهار: گزارشات نگران کننده ای از مذاکرات هسته ای به گوش می رسد. بنابر برخی اخبار طرف های غربی پیشنهاد حدود هزار سانتریفیوژ مذاکره کنندگان ایرانی را هم نپذیرفته و این تعداد که کارایی اسباب بازی دارد را هم بر نمی تابند. ایرانی که با سرعت تولید هزاران سانتریفیوژ در دولت گذشته به بزرگترین تولید کننده سوخت نیروگاهی در منطقه تبدیل می شد می رود تا به ورطه ی تعطیلی این فن آوری پیشرفته درافتد. به راستی چقدر این رویکردها کشور را به وعده هایی که رئیس دولت سال گذشته به مردم نشان داد نزدیک کرده است؟!