حامیان تفکر اسفندیار رحیم مشایی

آخرین مطالب
پیوندها

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۱:۱۷۳۱
مرداد


سوالات کوچک زاده درباره مدرک تحصیلی و نحوه بورسیه شدن حسن روحانیدولت بهار: حسب مندرجات اسناد مجلس شورای اسلامی، آقای حسن روحانی رئیس جمهور از دوره اول مجلس شورای اسلامی با عنوان «دکتر» عهده دار سمت نمایندگی بوده اند در حالیکه مطابق مندرجات سایت مرکز تحقیقات استراتژیک (تحت مدیریت خود ایشان)، ایشان طی سالهای منتهی به 74 برای تحصیل در دوره های کارشناسی ارشد و دکترا در یکی از دانشگاه‌های انگلستان ثبت نام نموده اند و اکنون نیز حسب اظهارات معاون شان، آقای نوبخت، استاد تمام دانشگاه بوده و از آن محل حقوق دریافت می دارند!
  
دکتر مهدی کوچک زاده ، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در وبلاگ خود نوشت:

حسب مندرجات اسناد مجلس شورای اسلامی، آقای حسن روحانی رئیس جمهور از دوره اول مجلس شورای اسلامی با عنوان «دکتر» عهده دار سمت نمایندگی بوده اند در حالیکه مطابق مندرجات سایت مرکز تحقیقات استراتژیک (تحت مدیریت خود ایشان)، ایشان طی سالهای منتهی به  74 برای تحصیل در دوره های کارشناسی ارشد و دکترا در یکی از دانشگاه‌های انگلستان ثبت نام نموده اند و اکنون نیز حسب اظهارات معاون شان، آقای نوبخت، استاد تمام دانشگاه بوده و از آن محل حقوق دریافت می دارند! در این رابطه سوالاتی بشرح زیر مطرح است که لازم است مراجع ذیربط برای روشن شدن اذهان و افکار عمومی بدان پاسخ دهند.

1- در فاصله سالهای  مجلس اول تا سال 74 که ایشان مدرک دکترا گرفته اند از حقوق و امتیازات عنوان «دکتر» استفاده نموده اند؟ اگر بلی با چه مجوز قانونی و شرعی؟

2-  چگونه همزمان با تحصیل در انگلستان در پست های خطیری مثل نایب رئیس مجلس، دبیر شورای عالی امنیت ملی و ... انجام وظیفه شده است؟

3- ایشان در هیئت ممیزه کدام دانشگاه و با کدام سوابق پژوهشی موفق به کسب عنوان «استاد تمام» شده اند؟

4- در دوران تحصیل از بورس استفاده کرده اند یا با هزینه شخصی در انگلستان درس خوانده اند؟ اگر بورسیه بوده اند با شرکت در کدام آزمون و یا با کدام مجوز قانونی از بورسیه استفاده نموده‌اند؟
   
۱۴:۱۷۳۱
مرداد

به زودی مسئولیت اجرای قانون اساسی را آغاز می کنم و هیچ چیزی نمی‌تواند مانع من شود

به زودی مسئولیت اجرای قانون اساسی را آغاز می کنم و هیچ چیزی نمی‌تواند مانع من شود دولت بهار: رسانه ملی حاضر به تشریح خدمات دولت نیست، دولت از لحاظ تبلیغاتی تنهاست؛ صداوسیما باید در چارچوب قانون اساسی فعالیت داشته باشد ولی برخلاف قانون اساسی عمل می‌کند. اجرای قانون اساسی برای بعضی‌ها ناخوشایند است و سبب ناراحتی و عصبانیت آن‌ها می‌شود.
 
۲۳:۴۱۲۴
مرداد

تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم!

امام خامـنه ای - 19 بهمـن 1392 : آحاد ملّت وحدتشان را حفظ کنند؛ وحدت و اتّحاد و همدلی میان مسئولین و مردم بایستی زیاد بشود؛ هم آحاد مسئولین کشور و مدیران کشور به مردم اعتماد کنند، هم مردم به مسئولین کشور اعتماد کنند. ممکن است کسانی اهل انتقاد باشند، انتقاد بکنند، [ ولی‌] انتقادها منصفانه باشد؛ با توجّه به اینکه دولت چند ماهی بیشتر نیست بر سرِ کار آمده است، باید فرصت داد تا بتوانند کارها را ان‌شاءاللَّه با قدرت پیش ببرند؛ هم منتقدین به این توجّه کنند و با دولت با شرح صدر رفتار کنند، هم مسئولین دولتی با منتقدین با شرح صدر رفتار کنند؛ همه به هم احترام بگذارند، همه ملاحظه‌ی یکدیگر را بکنند.

به گزارش پایـگاه جوان انقلابی ؛ رئیس جمهـور امروز بار دیگر منتقدان دولت را به ادبیات خود توصیف کرد.

حسن روحانی در همایش رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور سخنرانی می‌کرد گفت:  یک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است.

ـ

۱۰:۴۱۲۳
مرداد
سیدمحمد خاتمی ، در 8 سال ریاست جمهوری اش ، اشتباه بزرگی را مرتکب شد. او با جریان تخریب با تساهل و نجابت برخورد کرد در حالی که وظیفه داشت به عنوان رئیس جمهور ایران ،‌از منافع ملت ایران در برابر جریان ویرانگر تخریب محافظت کند... برای مردم ، ادبیات احمدی نژاد امری عادی و البته تأثر انگیز شده بود اما حتی نزدیک شدن به چنان ادبیاتی از سوی "شیخ دیپلمات"‌ قابل قبول نیست.
عصرایران - رئیس‌جمهور با انتقاد از «مذاکره‌هراس»هاگفت: یک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است. (عصرایران 93/5/20)

مخالف بر دو نوع است:‌ اول آن که از سر دلسوزی یا باور یا هر علت دیگری جز "لجاج و منافع شخصی و گروهی" ، نقدی بر عملکردها دارد و اگر توضیح قانع کننده دریافت کند، می پذیرد.

دوم این که اساساً با عملکرد کاری ندارد، نه چشم بینایی دارد و نه گوش شنوا ؛ بلکه در صدد تخریب و به زیر کشیدن رقیب است تا خود به جای وی بنشیند و صاحب قدرت شود (یا قدرت از کف رفته را باز به چنگ آورد).

واقعیت این است که اغلب مخالفان شناخته شده دولت روحانی از دسته دوم اند. آنها ولو به بهای از دست رفتن منافع ملی، همچنان سیاسی کاری های خود را ادامه می دهند تا بلکه با تحمیل هر هزینه ای هم که شده، بار دیگر به قدرت بازگردند و بار بندند. برای آنها یک دولت شکست خورده و یک ملت تحت تحریم که نتیجه اش تصدی قوه مجریه توسط خودشان باشد ، بهتر از دولت سربلند و ملت در رفاهی است که دیگری رئیس جمهورش باشد.

چنین منتقدانی ، نه "منتقد" که "مخرّب" هستند و ما نیز معتقدیم که "به جهنم" که ناراضی اند زیرا ملت ایران که ضامن قدرت یافتن آنها نیستند و قرار نیست ملتی در رنج باشند تا طایفه ای آزمون پس داده و رد شده، کامروای قدرت و ثروت شوند.

اما یک نکته را باید مد نظر داشت و آن این که روحانی ، رئیس جمهور همه مردم ایران است، چه آنان که به وی رأی داده اند ،‌چه آنان که به فرد دیگری رأی داده اند و چه کسانی که اصلاً رأی نداده اند. او رئیس جمهور منتقدان و تخریبگران خود نیز هست. بنابر این باید در ادبیاتی که به کار می برد ، دقت کند و حرمت "همه" را پاس بدارد.
دعوت جبهه تخریب به جهنم ، هر چند حرف دل بخش عمده ای از مردمی است که سال ها در جهنم افراطیون سوخته اند و ساخته اند ،‌ اما نباید از زبان رئیس جمهوری باشد که مظهر وفاق ملی است.

وانگهی چنین ادبیاتی ، گزک به دست همان تخریب گران می دهد که خود را به عنوان منتقد جا بزنند و مظلوم نمایی کنند ؛‌همان هایی که ادبیات سخیف احمدی نژاد برایشان نوش بود و گوارا و هرگز به او و همقطارانش که با "آن ادبیات از یاد نرفتنی" سخن می گفتند ،‌اعتراض نداشتند!

روحانی باید یادش باشد که یکی از مؤلفه های دوران احمدی نژاد ،‌ ادبیات نازل و دون شأنی بود که رئیس جمهور سابق به کار می برد و مردم ،‌به چنان طرز حرف زدنی حساسیت پیدا کرده اند.

 برای مردم ، ادبیات احمدی نژاد امری عادی و البته تأثر انگیز شده بود اما حتی نزدیک شدن به چنان ادبیاتی از سوی "شیخ دیپلمات"‌ قابل قبول نیست.

روحانی به جای این که از دست این جریان تمامیت خواه عصبانی شود و بهانه به دست شان بدهد،‌ کافی است گوشه ای از کارنامه شان را به مردم بنمایاند تا مردم بدانند آنان که اظهار دلواپسی می کنند و این روزها ، ترس و لرز برشان داشته ، نه از خاموشی سانتریفیوژها که از خاموشی منافع میلیاردی خود نگرانند: کسانی که تا دیروز با جلو انداختن امثال بابک زنجانی، نفت کشور را می بردند و می فروختند و پولش را پس نمی دادند، کسانی که از صدقه سر تحریم ، با طرف های خارجی زد و بند می کردند و قطعات صنعتی را با ده برابر قیمت به کشور خودشان می فروختند ، کسانی که به اسم طرح های فرهنگی ، بودجه های میلیاردی می گرفتند و خوش به حال شان می شد و ... .

روحانی به جای این که عصبانی شود و لب به سخنانی بگشاید که در شأن اش نیست ، بهتر است این مسائل را بازگو کند و پرونده های آنان را به دستگاه های اطلاعاتی و نظارتی و قضایی بسپارد تا دلواپسی های دروغین یادشان برود و یادشان بیاید که الان باید دلواپس جوابگویی به 8 سال غارت بی وقفه مملکت باشند.

سیدمحمد خاتمی ، در 8 سال ریاست جمهوری اش ، اشتباه بزرگی را مرتکب شد. او با جریان تخریب با تساهل و نجابت برخورد کرد در حالی که وظیفه داشت به عنوان رئیس جمهور ایران ،‌از منافع ملت ایران در برابر جریان ویرانگر تخریب محافظت کند.

دعوت از روحانی برای درشت سخن نگفتن با تخریب گران،‌ به معنای تکرار تجربه خاتمی نیست بلکه به این معناست که اتفاقاً نباید به این جریان رسمیت بخشید و بهانه به دست شان داد بلکه باید با آنان به زبان حقوق سخن گفت چرا که کارنامه شان ، نشان می دهد که در این عرصه حرفی برای گفتن ندارند و باید پاسخگوی حقوقی کارهایی که کرده اند باشند.

فحش دادن و ایراد اتهامات بی پایه و اساس،‌ "مزیت نسبی" جریان تخریب است. فروغلتیدن در عرصه ای که حریف در آن تبحر ویژه دارد ، کار انسان عاقل نیست بلکه باید حریف را به عرصه ای کشاند که مزیت نسبی در آن متعلق به خود است.
در مثل مناقشه نیست:‌ فحش دادن انسانی درستکار به زنی بدکاره که "تو چنینی و چنان" ، هر چند منطبق بر واقع باشد اما نه در شأن گوینده است و نه زن بی عفت را می آزارد بلکه بر عکس از این که می تواند در میدان بی حیایی، با او در افتد و پیروز شود خوشحال می شود.
۲۲:۲۲۲۲
مرداد

سوراخ قفل کشور، تنگ است به جهنم
جنس کلید آنها، سنگ است به جهنم

وضع تورم این است، وضع رکود آن است
وضع معیشت ما، تنگ است به جهنم

شیر و پنیر کم شد، ماشین گران تر از قبل
یارانه هم دوپایش، لنگ است به جهنم

جای قناری آنها، گنجشک می فروشند
اجناس دشمن ما، رنگ است به جهنم

ترسیدم آنچنان که، «سر» را جدا نوشتم
وقتی حقوقدان «سر ، هنگ» است به جهنم

درد وزیر ارشاد، شد فیس بوک و وی چت
فرهنگ نیز انگار، هنگ است به جهنم

هر گوشه ای رئیسی، ریشه کن و درو شد
در صحن هر اداره، جنگ است به جهنم

در جاده های پرپیچ، در کوچه های پر خم
راننده پشت فرمان، منگ است به جهنم

هم بزدل سیاسی، هم کم سواد و عامی
برچسب پشت برچسب، اَنگ است به جهنم

جنس کلید آنها، سنگ است به جهنم
سوراخ قفل کشور، تنگ است به جهنم...

۱۰:۱۹۲۲
مرداد

داستان "اشداء علی الکفار، رحماء بینهم" و برعکس!دولت بهار: اصلا آنکس که روی ویلچر می نشیند و می گوید «از حقوق ملت ایران کوتاه نمی آییم» کوه شجاعت و «الهه دیپلماسی» است. اصلا آنکس که در مرز اسرائیل می گوید مرگ بر اسرائیل، بزدل است و آنکس که در تهران به دلیل «مشغله کاری» قادر به سخنرانی نیست، خود آرنولد است. اصلا همین سعید جلیلی که پایش را از زانو به پایین در جبهه جا گذاشت یک بی وجود تمام عیار است در برابر «پسر شجاع» و «رزمنده جبهه ندیده» ای که 30 سال در نیویورک زندگی کرده و باز هم زبان انگلیسی را با لهجه فارسی صحبت می کند. اصلا مردم غزه که هزاران «موشک» بر فرق سر و کله شان فرود آمده بزدل اند و «باند نیویورکی» هایی که از ترس اصابت یک موشک چوب حراج به دار و ندارمان زده اند، ریچارد شیردل. بگذار امروز فلانی هرچه می خواهد بگوید، آب دارد سر بالا می رود...