آیا احمدینژاد دستور رهبری را در ماجرای مشایی اجرا نکرد؟
مقدمه به نگارش مدیر سایت جوان انقلابی: انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و نتیجه ای که در آن حاصل شد ذهن بسیاری از تحلیل گران منصف و دلسوز انقلابی را به چرایی این اتفاق وادار کرده است. از طرفی بسیاری از اصولگرایان و اصلاح طلبان و شبکه های ماهواره ای این شکست را به خاطر محمود احمدی نژاد و دولت وی و بخصوص اطرافیان وی دانسته اند ؛ تا آنجا که حسین شریعتمداری مدیر مسئول محترم کیهان در شماره دوشنبه ۲۷ خرداد ۹۲ خود عامل این پیروزی دکتر روحانی را حلقه انحرافی نفوذی در دولت می داند و می گوید : شرایط ناهنجار اقتصادی کشور و مخصوصا گرانیهای لگامگسیخته و افزایش جهشی قیمتها، همراه با سیاهنماییهای گسترده علیه دولت کنونی و نادیده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کمنظیر آن از یکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشیهای و بیتوجهی غیرقابل توجیه به مشکلات معیشتی مردم از سوی دیگر نقش فراوانی در جلب آراء به سمت آقای روحانی داشت. از این روی جناب دکتر روحانی قبل از آن که از حمایت کارگزاران و مدعیان اصلاحات تشکر کنند بایستی خود را مدیون حلقه انحرافی نفوذی در دولت بدانند! اما از طرفی حامیان دولت نیز این ادعا را قبول ندارند و شکست اردوگاه اصولگرا و جریان ضد ایت الله هاشمی را در انتخابات و بازگشت قدرت به این اردوگاه را نتیجه توهین ها و سیاه نمایی ها و فشار بیش از حد بر روی دولـت محمــود احمـدی نژاد می داننــد و ماجـرای مهندس رحیــم مـشایی را پاشنه آشیل جریان های سیــاسی دو طرف برای فـشار بر دولــت دهم می دانــند و اساسـا آن را برنامـه اردوگــاه شخـص اکبــر هاشمـی رفسنجــانی بـرای فریــب و بـازی دادن آنان میداند. وبگاه جـوان انقــلابی تلاش دارد تا با رعایت عــدالت و مسـاوات در تعـداد مطالــب منتـشر شـده از دیــدگاه موافـقان و مخــالفان ایشـان ، موضـوعات و حواشـی آقـای اسفنـدیــار رحیم مشــایی را به دور از فـضای سیـاسی و برچسـب زنی مطــرح و قضـاوت را برعــهده شما عزیزان بصــیر قرار دهد. این امر زمانی برای بررسی دقـیق تر افـکار و عــقاید و حـواشی آقـای مشایی برای ما مسجـل میـشود که از طـرفی یکی از سرشناس ترین حـامی این فرد ، محمـود احمـدی نژاد یعنی همان کسی اسـت که مـدال برجسته کـردن ارزش های انـقلاب اسـلامی و بازگرداندن قطار انـقلاب به مسیر اصلی خود را از دستان مـبارک علمــدار انقـلاب دریافـت کــرده است و از طرفی مخالفــان بزرگ و مطرح آن را می تـوان به آیـت الله مصبــاح یزدی (یا به گفتـه چنـد سـال گذشتـه رهبـر انقـلاب ، مطـهری زمان) ، جبهه پایداری و روزنامه کیهان بیــان کرد ؛ جبهه پایداری که روزی احمدی نژاد را عنـایتی از امـام عصـر (عج) و روزی او را بزرگتـرین خطـر پس از صـدر اسلامی میخواننـد ؛ این حضـراتی که روزی در بیـن زمیـن و آسـمان کسی را بهـتر از باقــری لنکـرانی برای ریاسـت دولت یازدهم نمی یابنـد و چند روز بعد می گویـیند اگر روحـانی زودتـر مواضـعش را شفـاف میـکرد ما هم به او رای میـدادیم(!) و به همین راحتی سعیــد جلیلـی را فرامـوش میکننــد. به نظر میرسد این حضرات بیش از انکـه بر اصـول انقـلاب اسـلامی “پایــداری” کننـد بر جهت وزش باد سیاسی و منافع گروهی شان پافشـاری کنند. پر واضح است که قـضاوت آنان در برخـورد با مشـایی نیز همیـن گونـه باشد و برای انسـان های صـاحب خــرد بعــید است کـه با وجـود چنین پیشینــه ای بـاز هم با طنـاب این آقایـان در چـاه سیـاسیت رونـد. از شما خوانندگان عزیز دعوت میکنیم با ارسال مطالب موافق و مخالف خود و همچنین با بیان نظرات خود به شفــافیت این موضـوع کمک کنید.
پایـگاه جـوان انقــلابی : مدتی از انتخابـات ریاست جمهـوری دهـم و شـروع اقدامـات آشوبگـرانه فتنـه گران نگذشتـه بود که خبر معاونت اولی آقای مهنـدس اسفنـدیار رحیم مشـایی خیلی زود و با حمایت و تولیـد خبـری اصـلاح طلبان و فتنه گـران داخلی و رسانه های مزدور خـارجی – به منظـور رفـع توجـه وحساسیـت مردم و خـواص به شـرارت های آنان در ضدیت با حاکمیت نـظام اسلامی - به جنجـالی بـزرگ در بین سیاسیـون تبدیل شد. عـده ای با توجه به اطـلاعات غلط شـان نسبـت به سخنـان مهنـدس رحیم مشایی درباره مـردم اسرائیـل و باور این تفکـر که مشایی شخصی منحرف و به دور از تفکرات اصیل اسلامی است ، خواستار برکنـاری سریع وی از پست حسـاس معاونت اولی ریاست جمهـوری شدند. البته پخـش گستـرده خبرهای مبهم و بعضا دروغ از مهنـدس مشایی در زمینه حضور ایشان در جلسه ای در ترکـیه که با رقـص همراه بوده است و همچنین ماجراهای حمل قـرآن با نـواختن دف ، مسـاله حجاب و اجبـاری نبودن آن ، مساله شرب خمر و عـدم حرمت آن و همچنین ماجرای مسـاله ادغـام سـازمان حـج و زیارت با میراث فرهنـگی و گردشگـری را می تـوان از علل و دلایـل پافشاری برخی از رجال سیـاسی و صاحبان قدرت و رسانه برای برکناری سریع مهنـدس مشـایی از این سمـت عنـوان کـرد.
دربـاره ماجـرای نامه نگاری خصـوصی رهبر معظم انقـلاب اسلامی حرف های بسیـاری وجـود دارد که به دلیل عدم تایید آن در مراجـع رسمی از ذکر آن خودداری می کنیـم. ولی بیان چند نکتـه را ضروری می دانـم :
۱- نـامه ای که به از طـرف مقـام معظـم رهبری بـرای دکتر احمـدی نژاد ارسال می شـود را به هیچ عنوان نمی تـوان جز احـکام حکـومتی به حسـاب آورد ؛ چـرا که :
اولا : این نامـه بصورت رسمـی از و از طـریق دفتـر معظـم له منتشر نشـده است. به طور مثال در احکام حکومتی صـادره از جـانب رهبری در سال ۱۳۸۴ خطاب به آیـت الله جنتی – دربـاره تاییـد صلاحیت دوتن از کاندیداهای ریاست جمهـوری نهـم – و همچنین حکـم ابقـای آقـای مصلحی در وزارت اطلاعـات در سال ۱۳۹۰ ، این دو حکم بصورت رسمی از جـانب دفتـر معظـم له منتشر گشـت درحالی که نامه رهبری عزیـز به رئیس جمهور درباره آقای مشایی بصـورت رسمی انتشار پیدا نکـرده بود و انتشـار آن پس از چند روز از طریق کـانال های خاص سیـاسی و بعضا مغـرض و و زخـم خورده از دولـت عدالت محور نهـم به دست روزنامه کیهـان رسید و منتشر شد!!
دومـا : این نامه برخـلاف احکام یاد شـده با آیـت الله جنتی و حجـت الاسلام مصلحی بدون سربرگ و بصـورت دستی - ونه تایـپ شده - بود. به طور حتـم و یقیـن اگر بنـا باشد حـکم حکومتی در موضـوع حسـاس و مهم معاونت اولی ریاسـت جمهـوری در سطـح رهبـری و رئیـس جمهـور صـادر شـود باید بصورت رسمی و علنی و با حفظ ظـواهر قانـونی انجـام گیـرد ، اما مطمئنـا رهبر حکیـم و دلسـوز انقـلاب اسـلامی روحی فــداه تدبیـری دیگـر در این موضوع با ریاسـت جمهـوری اندیشیـده اند که عده ای پرمدعـا و به قول معروف فضـول و کاسه داغ تـر از آش(!!) ، خود را از تدابیر رهبری بالاتر پنداشتـه و عملا درصدد برهم زدن وحدت ملت ایـران – آن هم در اوج زمان فتنـه و نمـاز جمعـه معروف آیت الله هـاشمی رفسنجـانی در ۲۶ تیـر ۱۳۸۸ – برآمدند.
ــ
۲- همـان گونـه که بیـان شد ، درباره ماجرای نامه نگاری خصوصی رهبر معظـم انقلاب اسلامی با ریاست محترم جمهـوری ، حـرف های بسیاری وجود دارد که به دلیـل عدم تاییـد آن در مراجع رسمی از ذکر آن خودداری می کنیم ؛ ولی ذکر روایتی غیـر رسمی از این ماجـرا – که فقـط مقام رهبـری و ریاسـت جمهـوری از جزئیـات آن آگاه هستند – و با توجه به شناختی که ما از روحیات ولایتمدارانه و انقلابی دکتر احمدی نژاد داریم و با توجه به سخنان حضرت امام خامنه ای که پس از این واقعه ایراد شدو بنظر به واقعیت نیـز نزدیـک تر می آیـد بسنده می کنیـم : طبق برخی اخبار غیـرتایید شده ، پس از دریافت نامه خصوصی حضرت امام خامنه ای به رئیـس جمهور ، دکتر احمـدی نژاد ضـمن ارتبـاط با رهبری معظم ، ضمن اعلام پذیرش و اطاعت اوامر رهبری با دل و جان ، از ایشان فرصتی برای انجام این دستور طلب می کند و دلیل خود را عدم آگاهی رسانه های خـارجی و داخلی و مردم از ایـن دستـور مخفی و احتمـالا بروز ایجـاد شائیه عدم ثبـات مدیریـت در نظام مقدس جمهوری اسلامی بیان می کند و قـول میدهـد در اولیـن فرصت جامه عمل به این فرمایش مبارک رهبری بپوشاند که این پیشنهاد با موافقت رهبری نیز مواجه می شود.
قابل ذکر است مقام معظم رهبری در دیدار خود با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سفرشان به این استان در سال ۸۹ فرمودند : در دولت نهم و دهم -از وقتی که آقای احمدینژاد آمده- بحث حاکمیت دوگانه نیست؛ حاکمیت یگانه است؛ یعنی دولت و رهبری و تشکیلات در امتداد یک خط قرار دارند؛ این را من جازما و قاطعا به شما عرض میکنم. البته معنایش این نیست که اختلاف نظری وجود ندارد، یا فلان مسئول دولتی یا رئیسجمهور یا غیر رئیسجمهور در نظرات و افکارشان نقاط اشتباهی ندارند؛ چرا، از این قبیل هست، همیشه بوده، باز هم هست مواردی که اختلافنظر بین بنده و شخص آقای رئیسجمهور وجود دارد؛ یکی دو تا هم نیست؛ موارد متعددی هست که اختلافنظر وجود دارد – البته یک جاهایی هست که مطلب برای من محرز و روشن و جزمی است، میگویم آقا این کار نباید بشود؛ خب واقعا گوش میکنند و جلویش گرفته میشود؛
ـ
ـ
۳- در این نامـه رهبـر دلسـوز و حکیـم و آگـاه انقلاب اسلامی دلیل درخواسـت ملـغی کـردن و اعلام کـان لم یکـن حکم معاونت اولی مهنـدس رحیـم مشـایی را به خاطـر انحـرافات فکـری یا بی تجربـگی و عـدم توانـایی پذیرش و مدیریـت این پسـت و یا بر خلاف مصلحت نظام مقـدس اسـلامی ندانسته اند ؛ بلکه آن را بر خلاف مصلحت رئیس جمهور و دولت و موجـب اختلاف و سرخـوردگی میان علاقمندان به دکتر احمـدی نژاد دانسته اند.
متن نامـه رهبـر معظم انقـلاب اسـلامی به دکتر احمدی نـژاد بدین شـرح است :
ـــ
ـ
بسمه تعالی
جنـاب آقای دکتـر احمدی نژاد ، ریاسـت محتـرم جمهـوری اسـلامی ایران
با سـلام و تحیـت
انتصاب جناب آقای اسفندیـار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است.
لازم اسـت انتصـاب مـزبور ملـغی و کـان لم یکـن اعـلام گـردد.
سیّـد علی خامنـهای ۲۷/۴/۸۸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۴- پس از انتشار متن نامه خصـوصی رهبر معظـم انقـلاب اسلامی به رئیس جمهور ، دکتر احمـدی نژاد ضمن ارسـال نامـه ای خدمت معظـم له ، تبعبت خوشی را از فرمـایش ایشـان اعلام می دارد :بسمـه تعالی
محضـر حضـرت آیـت الله خامنـه ای دام ظله العـالی / رهبر معظـم انقـلاب اسلامی
سـلام علیـکم / ضمـن ارسـال رونوشـت نامه کناره گیـری مـورخه ۲/۵/۸۸ جناب آقای مهنـدس اسفندیار رحیم مشـایی از معاونـت اولی* ، به استحضار می رسـاند که مرقومه مورخه ۲۷/۴/۸۸ حضرتعالی به استنـاد اصل ۵۷ قانـون اسـاسی** اجـرا شـد / ایام عـزت مستـدام / محمـود احمـدی نژاد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* – بسمـه تعالی
بـرادر ارجمنـد جنـاب آقـای دکتر احمـدی نژاد ؛ ریاست محتـرم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و دعـای توفیـق / در پی صـدور نامـه مقـام عظمـای ولایـت که امشب از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد کنـاره گیری خود از مسئـولیت معـاون اول رئیـس جمهـوری را به استحضار می رساند. پیشتر نیـز که ملاحظـه فشـارها به آنجناب – که به ویژه با تـوجه به مسئولیت های سنگین اداره کشور- بر حقیر بسیار دشوار بود ، درخواست واگـذاری این مسئولیـت را از حضرتعالی داشتـم. در هر حال با قلبی مالامال از عشق به ایـران عـزیز و نـظام جمهـوری اسلامی ، ضمن آرزوی پیـروزی های بیشتر و بزرگتـر برای ملت شریف ایران، خود را همواره سرباز دولت مردمی، عـدالت جو و مهرورز جنـابعالی و نظام ولایی دانسته و در مسیر اسـلام و انقـلاب از هیچ تلاش و خدمتی دریـغ نخواهم کرد. با احتـرام فراوان / اسفندیـار رحیـم مشایی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
** – اصل پنجاه و هفتـم (۵۷) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران : قوای حاکم در جمهور اسلامی ایـران عبارتند از : قـوه مقننـه ، قـوه مجـریه و قـوه قضاییه که زیـر نظـر ولایـت مطلقه امـر و امـامت امت بر طبق اصول آینـده این قـانون اعـمال میگـردند. ایـن قوا مستقـل از یکدیگرنـد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن نامه موافقـت دکتر احمـدی نژاد با استعفای مهندس رحیـم مشـایی :
بسم الله الرحمـن الرحیـم
برادر ارجمنـد جنـاب آقـای مهنـدس رحیم مشایی
با تقدیر فراوان از بزرگواری و پذیرش مسئولیت معاونـت اولی که علی رغم میـل شخصی جنابعالی و با اصـرار اینجـانب انجام شد مجـدداً تأکید می نمـایم که شما را انسانی خود ساخته ، مؤمن و دلباختـه حضرت ولی عصـر(عج) و با تعهـدی عمیـق و آگاهـانه به خـط نورانی ولایت و مبانی جدی اسلامی و خدمتگـزاری توانمند و صدیق به ملت الهی و عزیز ایران می شناسم. طی یک هفته اخیر نیز امیدوار بودم که با رفع برخی تبلیغات منفی فشارها و جوسازیهای بعضی رسانه ها و جریانهای سیاسی ، دولت بتواند از خدمات شما در جایگاه معاون اولی برخوردار بماند. با پذیرش کناره گیری شما از مسئولیت مذکور مطمئن هستم همواره در خدمت ملت و انقلاب اسلامی خواهید بود. از خدای متعالی برای حضرتعالی موفقیت و عزت روزافزون مسألت دارم.
محمود احمـدی نـژاد – رئیس جمهـوری اسـلامی ایران ۰۳/۰۵/۸۸
ـ
ـ
۵- پس از انتشـار خارج از قاعده نـامه خصوصی رهبـری و رئیس جمهـور توسـط روزنامه کیهـان ، فضـای سیـاسی کشور با حمـایت عجیـب رسانه های فتنه گـر و اصلاح طـلب داخلی و خارجی بشدت ملتهـب شد و جو روانی و فضای سنگین تهمـت و دروغ رسانـه ای علیه دکتر احمـدی نـژاد و مهنـدس مشـایی و دولـت دهم شـکل گرفت. عده ای که در سال های دوران سیـاه دوم خـرداد و قبـل آن علیـه اسلام و تشییع و انقلاب و حضرت امام رحمت الله علیه و رهبری مظلوم انقلاب اسلامی شمشیر دشمنی و عداوت را از رو بستـه بوده اند ، با دستی در فتنه و اغتشـاش و با دستی دیگر در راستای حمـایت از ولایت فقیـه و فـرمان زمین مانده رهبـری حنجره خویش را پاره کـردند و فریاد “وا اسلاما ” و “وا انقـلابا ” سردادند!!! عـده ای جاهـل و دهـان بیـن و سـست عنصر که عنوان انقلابی گری و ولایتمداری را یدک می کشیدنـد نیـز خواستـه یا ناخواستـه و بـدون بصیرت هم نـوا و همـراه با این گـروه و دستـه بدنام شدنـد ؛ این در حالی بود که در آن زمـان نظام مقـدس اسلامی در حـال نبرد نفس گیـر با استکبـار جهـانی و مـزدوران سبـزرنگ و جلبکی آنان در داخل کشـور بـود و عـده ای غافـل به دنبال مسائل فرعی سوق داده شدنـد و خواسته یا ناخواستـه وحدت ملت ایران را در آن شـرایط سخت برهم زدنـد.
در این زمان رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خویش در روز عید مبعث ، ۲۹ / تیـر / ۱۳۸۸ نکاتی را خطاب به نخبگان مبنی بر مراقبت بر گفتن و نگفتن ها بیان کردند :
به هم زدن امنیت یک ملت بزرگترین گناهى است که ممکن است کسى مرتکب بشود. این را البته آن کسى که مأمور است ، مزدور است ، او که حرف گوش نمیکند ؛ خطاب ما به او نیست ؛ خطاب ما به نخبـگان است. آحـاد ملـت هم هوشیـارند ؛ نخبگان ما هوشیار باشند. نخبگان بداننـد هــر حرفى ، هر اقـدامى ، هر تحلیلى که به آنها کمـک بکند ، این حرکت در مسیـر خلاف ملت است. همــهى ما خیلى باید مراقب باشیم؛ خیلى باید مراقب باشیم: مراقب حرف زدن، مراقب موضعگیرى کردن، مراقب گفتنها ، مراقب نگفتـنها. یک چیزهائى را باید گفت؛ اگر نگفتیم، به آن وظیفه عمل نکردهایم. یک چیزهائى را باید بر زبان نیاورد، باید نگفت؛ اگر گفتیم، برخلاف وظیفه عمل کردهایم. نخبگان سر جلسهى امتحانند؛ امتحان عظیمى است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم ؛ سقوط است. اگر بخواهیم به این معنا دچار نشویم، راهش این است که خرد را، که انسان را به عبودیت دعوت میکند، معیار و ملاک قرار بدهیم ؛ شاخص قرار بدهیم.
این سخنـان رهبری عزیـز نیز با بی تـوجهی مدعیـان پرمدعـای ولایتمـداری روبرو شـد و آنان کماکان با بهانه دفـاع از ولایت فقیـه ، سخنـان ولی فقیـه ار پشت گوش انداختنـد و بیش از پیش بر کوس اختلاف و نزاع و زدن تهمت نواختنـد ؛ حتی کار به جـایی رسید که حسیـن شریعتمـداری مدیـر مسئول روزنامـه کیهـان در شماره شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۸ – شمـاره ۱۹۴۱۸ با درج تیتر بسیار بزرگ ” متن دستـور رهبر انقلاب درباره عزل مشایی” سرمقالـه ای تحت عنوان “چـه کسی او را اداره می کند” ، مهنـدس مشایی را عامل و مهره ی کـودتای مخملی می نامـد و این ماجرا را وارد فضای جدیدی می کند!! قسمتی از متن این مقـاله بدین شرح اسـت :
ـ
ـ
شاید این برداشت « بدبینانـه » باشد که حضور آقای رحیم مشایی را در کنار رئیس جمهور محترم، بخشی از یـک پـروژه بیرونی تلقی کنیـم ولی متأسفانه برخی از شـواهد و قرائـن موجـود این احتمال را قوت می بخشند و نشان می دهند رحیم مشایی در کنار آقای دکتراحمـدی نـژاد همان نقشی را برعهــده دارد که که افراطیون مدعی اصلاحـات و سردمداران آنها به گونه ای دیگر برعهده داشته و دارنـد ، به بیان دیگر می توان حـدس زد رحیم مشایی نیز یکی از مهره های کودتای مخملی است که فقط محل مأموریت او با سایر توطئه گران اخیر متفاوت است و نه «هویت» او! به یقین جناب دکتراحمدی نژاد به خاطر روابط صمیمانه ای که با رحیم مشایی دارد از این برداشت تعجب کرده و ابرو درهم می کشد …. و اما، نشانه های وابستگی مشایی و خطری که از این زاویه نظام و دولت اصولگرا را تهدیـد می کند خیلی بیشتر از یک احتمال سـاده و اندک است و نکته درخور توجه این که رئیس جمهور محترم، آقای دکتراحمدی نژاد اولین قربانی این توطئه خواهـد بود ، اگرچه ایشـان متاسفـانه تاکنون در درک این نکته فاقد هوشمندی لازم بوده اند .… آقای احمـدی نژاد باید به این نکته توجه داشتـه باشد که رحیم مشایی به وضـوح از قطعی بودن عزل خـود باخبـر است اما چرا آقای احمدی نژاد را به مانـدن خود ترغیـب و تشویق می کند؟ و ازاین تأخیر چه هدفی دارد؟ نگارنده براین باور است که مشایی و کسانی که او را اداره می کنند قصد دارند، هزینه پذیرش دستورالعمل رهبرمعظم انقلاب را بالا ببرند! تا به خیال خود مانع از دستورالعمل های مشابه آقا در موارد دیگر شوند! مثلاً چنانچه در پی زد و بند پنهان با آمریکا بودند و رهبرمعظم انقلاب با هشدار و دستورالعمل خویش خواستار پایان دادن به این زد و بند پنهان شدند، تأخیر در اجرای دستور ایشان طبیعی!! جلوه کند!!… این نکتـه و این احتمال مخصوصاً باید برای آقای دکتر احمدی نژاد که در ضدیت با آمریکا جدی و مصمم است، هشداردهنده باشد تا خدای نخواسته از افرادی نظیر مشایی ضربه نخورد و در نتیجه، به نظام ضربه نزند!
ـ
ـ
اما این بار هم دوبـاره نائب حضـرت ولی عصـر عجـل الله تعـالی فرجـه بود که وارد میدان شدند و به ایـن جنجال و بداخلاقی ها پایان دادند ؛ ایشـان در بیاناتشـان در دیدار شـرکتکننـدگان مسابقات قرآن در تاریخ ۳ / مـرداد / ۱۳۸۸ فرمودند :
ـ
من مىبینم تو همین قضایاى سه چهـار روز اخیـر باز بعضىها هى میخواهنـد اختلافها و شکافها را بیشتر کنند ؛ نه، نباید اختلاف به وجود بیاید؛ همه با هم برادرند، همه با هم همکارى باید بکنند؛ همه باید براى ساختن کشور به یکدیگر کمک بکنند. به کسى نباید بیهوده تهمت زد ؛ کسى را نباید به خاطر یک امر، از همهى آن چیزهائى که صلاحیت محسوب میشود ، انسان او را نفى بکند. با انصاف باید بود؛ با انصاف باید عمل کرد؛ با انصاف باید حرف زد. خداى متعال در مورد دشمنان میگوید: «و لا یجرمنّکم شنآن قوم على الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى» ؛ اگـر با کسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود که نسبت به او بىانصافى کنید، بىعدالتى کنید ؛ حتّى نسبت به دشمـن ؛ حالا آن که دشمن هم نیست. بىعدالتىها را همه کنـار بگذارنـد ؛ بىانصافىها را همه کنار بگذارند؛ همه در زیر پرچم نظام اسلامى و جمهورى اسلامى جمع بشوند؛ اصولى وجود دارد، به آن اصول همه پابندى خودشان را اعلام بکنند. در کنار هم باشند، اختلاف سلیقه هم باشد. چه اشکال دارد؟ همیشه اختلاف سلیقه بوده. در دورانهاى مختلـف هر جائى که ایـن اختـلاف سلیقهها و اختلاف برداشتها با هواى نفس انسان مخلوط شد، کار خـراب میشود. هواى نفس را باید خیلى ملاحظه کرد. به خودمان در فریب خوردن از هـواى نفس سـوءظن داشته باشیـم. نگاه کنیم ببینیم کجا نفس است و هوىهاى نفسانى ماست؛ کجا نه، واقعاً احساس تکلیف است؛ و در احسـاس تکلیف هم دقت بکنیم که قدم از دایرهى تکلیف آنطرفتر نباید گذاشت؛ زیادهروى نباید کرد. آن وقت لطف خدا با ماست. همچنانى که تا امروز به فضـل الهى ، به حـول و قـوهى الهى، لطف الهى با ملت ایران بوده است؛ بعد از این هم انشاءاللَّه خواهد بود. همه به وظائفشان عمل کنند ؛ سعى کنید. سعى کنید. ما که عرض میکنیم همه به وظائفشان عمل کنند ، این معنایش این نیسـت که حالا ما به همهى وظائفمان، خودمان عمل میکنیم؛ نه، «و ما ابـرّئ نفسى» ؛ باید سعى بکنیم دیگر؛ تلاشمان این باشد؛ تقوا این است. تقوا یعنى تلاش و مراقبت براى انجام وظیفه؛ این معناى تقواست. این تلاش را داشته باشیم، یک وقت هم اگر چنانچه لغزشى پیش آمد، آن وقـت خـداى متعال عفو خـواهد کرد ؛ خداى متعال آن وقت از لغزشهاى ما خواهد گذشت ؛ آن وقتى که ما مراقب باشیم…
ـ
پس از این سخنان شفاف و صریـح بود که شریعتمـداری نیز به اشتباهات خویـش پی برد و در مقالـه ای با عنوان “هرچه آن خسرو کنـد شیرین بود ” در شمــاره ۴ مرداد ۱۳۸۸- شمـاره ۱۹۴۱۹ ضمـن عذرخــواهی لفظی از
از رهبری معظم انقلاب ، کماکان بر نسبت دادن اتهامـات خودساخته خود به رئیس جمهور و مهندس مشایی اصرار ورزید. قسمتی از این مقاله بدین شرح است : دیروز وقتی بیانات رهبر معظم انقلاب را در جمع اهالی قرآن شنیدم ، بی آن که خود را عددی بدانم تا در خطاب یا ملامت و عتاب آقا جایی داشته باشم، احساس کردم یادداشت دیروزم با عنوان « چه کسی او را اداره می کند » می تواند در حوزه ملامت مقتدایم باشد ، آنجا که با اشاره به قضایای دو سه روز اخیر فرموده اند : « این موضوع نباید موجب دامن زدن به اختلاف شود ، ضمن آن که نباید به کسی بیهوده تهمت زد و او را به خاطر یک امر ، از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب می شود، نفی کرد»
ــ
ـ
ـ
ماجـرای معـاون اولی از زبان اسفندیـار رحیم مشـایی
در جمع طـلاب استـان فـارس
شب جمعه جلسه دولت در استان خراسان دولت نهم و دولت دهم هر دو برای تبرک اولین جلسه مرا در کنار مرقد مطهر حضرت ثامنالحجج جلسه تشکیل شده من در بیرون جلسه داشتم به یکی دیگر از آقایان که قرار بود یک مسئولیتی بگیرد و به قول خودمان یهکم ناز میکرد داشتم توجیهش میکردم که این کار، کار مهم و خوبی است شما بپذیر. اومدم تو دیدم
مرا نگاه کردند و خندیدند و تبریک گفتند. گفتم چی شد؟ گفتند آقای احمدینژاد در جلسه اعلام کرد شما معاون اول هستید. البته آقای احمدینژاد پیشتر موضوع را به من گفته بودند. من علاقهای اصولاً به سیاست به این معنا شخصاً نداشتم و الآن هم علاقهمند نیستم. من به ایشان گفتم من که شما هر کاری بگویی انجام میدهم لازم نیست که من معاون اول باشم. اما ایشون اصرار بسیار زیادی داشتند که حتماً من معاون اول باشم. که اگر از ایشان بپرسید خودشان توضیح خواهند داد و این که حالا چرا اصرار دارند به خودشان مربوط است و باید از خودشان بپرسید. شب جمعه حکم معاونت اول من اعلام شد صبح جمعه که برگشتیم دولت تمام شده بود، هنوز دولت جدید شکل نگرفته بود. دوشنبه هم مبعث بود من هم رفتم مرخصی. چون تو اون دوره که ما مرخصی نرفته بودیم. من دوشنبه برگشتم. تو این فاصله آقای احمدینژاد به من زنگ زدند و گفتند کجایی گفتم هنوز بیرون از تهران هستم. گفت اگر میشود زودتر بیا. گفتم چشم. من دوشنبه آمدم و دیگر دوشنبه را استفاده نکردیم و یه راست رفتم خدمت ایشون. ایشون به من ماجرای این نامه را فرمودند و گفتند آقا یک همچین نامهای نوشته. متن نامهاش هم اینطـور است. پرسیـدم خـوب بایـد چهکار کنیـم. دکتراحمدینژاد دوشنبهها با آقا دیدار داشتند. آن روز هم دوشنبه بود. گفت من امروز خدمت آقا میرسم و با ایشون صحبت میکنم. و آن ساعتی که قرار داشتند رفتند و دیدارشان را با آقا انجام دادند و شب مجدداً برگشتم خدمت ایشون. شنبه و یک شنبه من اصلاً از ماجرا اطلاع نداشتم. اصلاً نبودم من شبی که دوباره برگشتم خدمت دکتر احمدینژاد گفتم چی شد؟ گفت من با آقا صحبت کردم آقا گفت اینها فشار، البته این بحثها را من نمیخواهم بگویم. اصلاً درست نیست و تا شخصیت تراز بالای مملکت هستند من نباید حرفشان را بگویم. ولی کلیاش را عرض میکنم. آقای احمدینژاد گفتند که (شما تو متن نگاه کنید که چرا این متن نوشته شده) من اصرار کردم که این خوب است و باید اینطور باشد. گفتم خوب نتیجه چی شد؟ گفت : من با آقا صحبت کردم و شما کارت را شروع کن. ما هم به حسب این که این صحبتها شده کارمان را شروع کردیم. البته شروعی هم که نبود چون چیز زیادی اتفاق نیفتاد. چهارشنبه دولت بود و ما رفتیم تو دولت نشستیم بغل دست آقای احمدینژاد دست راست ایشون به عنوان معاون اول. جمعه غروب من بیرون تو ماشین بودم دیدم یکی از دوستان به من زنگ زد و گفت خبر را شنیدی: گفتم : نه! گفت متن نامه مقام معظم رهبری منتشر شده. اون از نامه خبر نداشت ولی من خبر داشتم. یه چیزی هم بگویم تو این فاصله آقای احمدینژاد که رفته بودند خدمت آقا به آقا گفتم که این نامه خبرش را بعضیها بیرون میدهند. و دنبال کار سیاسی هستند. آقا فرمودند : نه. بعد ایشون نامه را به من نشان داد. نامه یک چیزی کوچکتر از این (اشاره به یک کاغذ ۷، ۸ سانتی متری) اینقدر نامه بود. در یک پاکت دستساز. انگار خود آقا پاکت را درست کرده بودند. بعد نامه هم داخل آن بود. درش هم چسب خورده بود محرمانه و داده بود دست آقای احمدینژاد. آیا این نامهای بود که آقا به آقای احمدینژاد دادند. آخه بعدش گفتند چرا شما تعلل کردید چرا تأخیر کردید؟ من اصلاً نبودم. بعد هم آقای احمدینژاد با آقا صحبت کردند و آقا گفتند ادامه بده. ما هم به آقای احمدینژاد اعتماد کردیم. الآن هم اگر از آقای احمدینژاد سؤال کنید همینها را میگوید این نامه اینجوری دوشنبه که مبعث آقا سخنرانی میفرمایند و خیلیها هم خدمت آقا رفتند. برخی از دوستان سهشنبه با من تماس گرفتند که فلان حاج آقا نماینده ولی فقیه گفتهاند آنجا بعضیها از دفتر به ما گفتند یک همچین نامهای صادر شده است. در حالی که این نامه ، نامـهای بود محرمـانه بین آقا و احمـدینژاد و اولین بار هم نبود که از این نامـهها داده میشد. آقا هر جا که تشخیص میدهند در هر مسـألهای نقطه نظرشان را میدهند هر روز که آقـا و احمـدینژاد دیدار نمیکنند. بعضی وقتها یادداشت میفرستند. و یک چیز محرمانه است بین رهبر و رئیس جمهور. احمدینـژاد هم اگر در مورد نظر آقا، نظر تکمیلی یا نظر مشورتی ندارد چون بعضی وقتها ممکن است نظر دیگری داشتـه باشد. مثلاً در مسائل هستهای، سیاست بینالملل و…؛ اگر نظر آقا عیناً همان چیزی باشد که احمـدینژاد فکر میکند، همان لحظه برای انجام آن اقدام میکند و اگر غیر از این باشد نگه میدارد و در ملاقات میگوید مثلاً این چیزی که شما فرمودید را من بررسی کردم و این طور نیست اصلاً خبر چیز دیگری است یا این طور که شما مرقوم فرمودید ما اگر مثلاً این طور بگوییم بهتر است. یا اصلاً شما بفرمایید که فلان کار این طوری انجام بشود و من نگویم و این طور مسائل طبیعی است.
اگر خبر به بیرون درز نمیکرد نامه هم به صدا و سیما نمیرفت، بعد هم در دوشنبه بعد که ملاقات بود آقا میفرمودند آقای احمدینژاد من بررسی کردم و حتماً آقای مشایی معاون اول نباشد و مشکل هم نبود. مگر اصلاً کسی دنبال این بود که معاون اول بشود؟ الآن هم بنده معاون اول نیستم خیلی هم خوشحالتر هستم. من به همان اندازه کارم را میکنم و هرچه که از دست بر بیاید ولی کسی مسئولیت از من نمیخواهد و به اندازه رئیس دفتر مسئول هستم این طور که خیلی برای من بهتر است. ولی بعضیها دنبال یک چیزهای دیگری هستند و چنان این را جوسازی کردند. من بعد از این که نامه منتشر شد خدمت آقای احمدینژاد رفتم و نامهای که نوشتم ذرهای از آن برنیامده که من ناراحت هستم و من خدمت خیلیها ازجمله جامعه وعاظ عرض کردم خداوکیلی من پیش خدا خیلی خوشحال و روسفید هستم. چون این یک امتحان برای من بود. حتی من با آقایان علما یک شوخی کردم. گفتم حاج آقا یک چیزی من میگویم یک کم روی این فکر کنید. رفتی بالای منبر یک نفر آمده دست شما را گرفته و میگوید بیا پایین. سخت هست یا نه؟ خداوکیلی، سخت هست یا نیست؟ به شما بگوید جای شما آنجا نیست بیا پایین. بالاخره آدم بیادب پیدا میشود. ببینید چه قدر سخت است من که معاون اول بودم. وقتی فرمودند نه ، سمعاً و طاعتاً، من یک سرباز هستم. اولین عبارت من این بود «در پی انتشار خبر دستور مقام معظم ولایت» ، بعد هم من گفتم من سرباز هستم. من که کار دیگری نمیتوانستم انجام بدهم. من گفتم یک نفر را سراغ دارید که مشایی بعد از این ماجرا اظهار گله کرده باشد. یک نفر بیاید بگوید بعد از این جریان مشایی گله کرد ، حرف آقا تو دلش مسأله داشت. من گفتم پیش خدا روسفیدم. خدا میداند نه تنها آشکارا حرفی نزدم بلکه در خلوت خودم با دوستان نزدیک هم گله نکردم. یک نفر دیگر هم بیاید جای من همین امتحان را بدهد. من از شما و خیلی از آقایانی که مدعی هستند سؤال میکنم اگر جای من بودند چه کار میکردند؟ من منظورم این نیست که بیایند در برابر رهبری بایستند ….. منظورم این است که اینها که مسئولیتهای حاشیهای هم داشتند رفتند کنار خودشان شدند منتقدین شماره یک نظام اگر میخواهید …. بنده الآن هم میگویم که یک سربـاز هستم از رو هم نمیروم، مگـر از جسـد من رد شوند. من سرباز این نـظام هستم. سرباز ولایت هستـم و کوتاه هم نمیآیـم.
ــــ
ـــ
… یک یا دو روز بعدش آقای مصلـحی که رئیـس اوقـاف بودنـد قـاریان قرآن را برده بودند خدمـت آقا ؛ بعد از این جلسه آقای مصلـحی آمدند دفتـر آقـای احمـدینژاد که تندتند خبر بگویند. من آمدم دیدم آقای احمدینژاد و آقای مصلحی صحبت میکنند. در را بستم ولی آقای احمـدینژاد گفت نه بیا بیـا. رفتم نشستم دیدم آقـای مصلحی دارد توضیح میدهد و هنوز خبر داغ بود و پخش نشده بود. (کیهان دست خط آقا را صفحه اول زد و طوری زده بود برکناری مشایی که از شاه رفت ۵۷ هم قویتر و بزرگتر بود. چون دشمن شماره یک است و ما فهمیدیم دشمن شماره یک مملکت کیه.) قاریان قـرآن که رفتند خدمت آقا، آقا فرمودهانـد : اگر یک کسی را میگوییم یک جا نباشد اینگونه نیست که شما او را از همهچیز ساقط کنید. اینطور نیست که این دیگر هیچ جا نباید باشد. بعد آقای مصلحی گفتند که آقا بعد از این فرمایش، آقای فلانی را از دفتر صدا کردند و گفتند برو به آقای فـلانی بگو آقای صفار – چون فردا پس فردا میآید شهرهای شما سخنرانی میکند میگویم که بدانید – این حرف که من زدم اینجا منظورم همین آقای مشایی است. معنای این چیه؟ حالا من در تبعیت از ولایت فقیه مشکل دارم یا این آقایان؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در وبلاگ من میتونید از اخرین اخبار ورزشی با خبر شوید مخصوصا اخبار تیم تراکتور سازی
www.azarsport.vcp.ir