حامیان تفکر اسفندیار رحیم مشایی

آخرین مطالب
پیوندها

مکتب ایران از حقیقت تا جنجال3

يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۰۳ ب.ظ

احمدی‌نژاد: مکتب ایران ناسیونالیسم نیست
 

احمدی‌نژاد نیز از تلویحا سخنان مشایی دفاع کرد. وی در اجلاس رؤسای آموزش و پروش کشور (۸۹/۵/۱۶) گفت که «عشق به ایران زمین» به معنای «ملی‌گرایی و ناسیونالیسم» نیست و ملی‌گراها دروغ می‌گفتند و با دشمن همراه شدند. وی گفت:
«امروز ایران یک جغرافیا، ملیت و قوم و قبیله نیست بلکه یک راه و مکتب است. ایران یعنی عدالت، خداپرستی،‌ آزادی و راه نجات.»[۶]
رئیس جمهور چند روز بعد صریح‌تر از مشایی حمایت کرد. وی در حاشیه جلسه هیئت دولت (۸۹/۵/۲۰) در جمع خبرنگاران تأکید کرد که «من هم گفته ام ایران یک مکتب است، یک فرهنگ متعالی و فراتر از جغرافیا و نژاد». احمدی‌نژاد عقیده‌ی خود را متمایز از ملی‌گرایی مرسوم دانست و گفت که ملی‌گرایان واقعی ایران را در خدمت اسلام می‌خواهند. وی از عظمت و فرهنگ ایران باستان و پذیرفتن مشتاقانه‌ی اسلام و تجلی تصویر حقیقی اسلام در ایران گفت. احمدی‌نژاد این مسأله را موضوعی فرعی دانست و گفت:
«متأسفانه عده‌ای به دنبال آن هستند که هر چیزی را به موضوع دعوا و تنش تبدیل کنند و در چنین فضایی دشمنان و تحریم غیرقانونی آنان به مسائل دست دوم و دست چندم تبدیل می‌شود در حالی که توطئه دشمنان تمام نشده است و امروز مسئولیت اول ما ساختن ایران و ایستادن در برابر زورگویی است.» [۷]
 

چفیه بر گردن کوروش هخامنشی
 

ورود منشور کوروش به ایران نیز باعث انتقادات را شدیدتر کرد. ۱۹ شهریورماه ۸۹، منشور کوروش (استوانه باستانی مشهور به اولین متن حقوق بشر در جهان) به ایران آمد.[۸] منشور کوروش پس از چندسال رایزنی از موزه‌ای در انگلیس به امانت گرفته شد و به مدت هفت‌ماه درتهران در معرض دید عموم قرار گرفت.[۹] احمدی‌نژاد در مراسم افتتاحیه نمایشگاه این اثر باستانی (۸۹/۶/۲۱) به گردن کوروش و کاوه‌ی آهنگر نمادین «چفیه» انداخت.[۱۰]
رئیس جمهور در این مراسم منشور کوروش را «منشور عشق» و کوروش را «شاه جهان» نامید و محتوای این منشور را «همان چیزی که همه پیامبران و یگانه‌پرستان فریاد می‌زدند» و رونمایی از آن را «تاکید مجدد بر ارزش‌ها و اصولی که بشر امروز به شدت به آن نیازمند است» عنوان کرد.[۱۱] در این مراسم به نقل‌هایی که کوروش را همان ذوالقرنین (پادشاهی الهی در قرآن) می‌دانند نیز اشاره شد.
رسانه‌های ضدانقلاب این رفتار و سخنان را تقابل احمدی‌نژاد با گفتمان انقلاب اسلامی و روحانیت دانستند. به عنوان نمونه بی‌بی‌سی در تحلیلی با عنوان «هخامنشیان بسیجی و جنگ قدرت؛ از تمدن بزرگ تا تمدن نوین» ضمن این ادعا، سخنان احمدی‌نژاد را به سخنان محمدرضا پهلوی تشبیه کرد. در این تحلیل آمده بود:
«تباین بنیادین چنین سخنانی با آموزه ها و گفتمان رسمی در جمهوری اسلامی، بارزتر و آشکارتر از آن است که رئیس قوه مجریه و رئیس دفتر او، همزمان با بحث‌هایی که بر سر حذف نام پادشاهان از کتاب‌های درسی مطرح است از آن غافل باشند.»[۱۲]
 

منتقدین داخلی نیز انتقادات مشابهی را مطرح کردند:
 

حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان (۸۹/۶/۲۹) نظرات احمدی‌نژاد را «عبور از اسلام» دانست و وی را نقد می‌کند که چرا «منشور کوروش» را به جای «اسلام» قرار داده است.[۱۳]
حجت‌الاسلام و المسلمین قاسم روانبخش (سردبیر هفته‌نامه پرتو و از نزدیکان آیت‌الله مصباح یزدی) در سخنانش در مسجدی در قم (۸۹/۶/۲۹) امانت دادن رایگان منشور کوروش در ایام تحریم ایران را به این دلیل دانست که «دشمنان می‌خواهند مباحث مهدویت و اسلام‌خواهی را در جامعه کمرنگ سازند.»[۱۴]
آیت‌الله سیداحمد خاتمی (امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان) در مراسم بزرگداشت امام راحل (۹۰/۳/۱۴) گفت که فرستادن منشور کوروش نتیجه تلاش غرب برای «ضربه زدن به اسلام» است و با وجود «عهدنامه مالک اشتر» نیازی به منشور کوروش نیست.[۱۵]
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، محمدنبی حبیبی، علی مطهری، احمد توکلی، محمدحسین صفارهرندی، حاج منصور ارضی و تعدادی دیگر از اهالی سیاست و رسانه نیز به تجلیل از منشور کوروش اعتراض کردند.


احمدی‌نژاد چه می‌گفت؟

احمدی‌نژاد در ماه‌های بعد در مناسبت‌های مختلفی به توضیح دیدگاه خود پرداخت و بر آن تأکید کرد. بخشی از این سخنان را در ادامه می‌خوانید:

 

منشور کوروش نمونه مدیریت ایرانی در برابر مدیریت آمریکایی‌ست


«وقتی از کوروش تجلیل می‌شود ملی‌گرایی نیست، کار مثبت کرده و باید گفته شود و ما افتخار می‌کنیم که ایرانی است. تأیید نظام شاهنشاهی هم نیست؛ قاجار و پهلوی آبروی ایران را بردند. باز معنایش این نیست که در حکومت کوروش خلاف نشده است مانند ایران که می‌خواهد عدالت و معنویت را پیاده کند اما ممکن است تخلف هم بشود.
کسی در این مملکت قیام کرده و پیروز شده و می‌گوید ظلم، تجاوز و برده‌داری ممنوع که این بسیار ارزشمند است. او مردم عراق را نجات می‌دهد البته بدون خون‌ریزی و بعد فرمان سراسری می‌دهد. حالا به هزاره سوم می‌آئیم که ده سال اخیر را دهه صلح اعلام کرده که حکومتی به نام آمریکا و در کنارش انگلیس می‌گویند که دیکتاتوری عراق را در برگرفته و می‌خواهیم آزادی به آن بدهیم؛ اما دیدیم که چه بر سر آن آمد.
دنیا به گفته کارشناسان دو مدیریت دارد؛ یکی آمریکایی که شکست خورد و امتحان خود را پس داده است و حال می‌پرسند مدیریت ایرانی چگونه است؛ که ما می‌گوییم نمونه‌ای از آن این منشور و ارزش‌های والای اسلامی است.»

گفت‌وگوی زنده با شبکه خبر، ۸۹/۶/۲۷ [۱۶]

برداشت ایرانی از اسلام نزدیک‌ترین به حقیقت است
«عده ای به‌خاطر تاکید بر کلمه ایرانی حساسیت نشان می‌دهند و تصور می‌کنند مقصود نوعی قوم‌گرایی و ناسیونالیسم است در حالی که حقیقتا چنین نیست. این‌که بر برنامه‌ریزی ایرانی – اسلامی تاکید می‌شود یعنی باید برنامه‌ریزی‌ها مبتنی بر نظام ارزشی و توانمندی‌های ایرانی – اسلامی باشد و در این مسیر دریافت ایرانی از اسلام مبنای عمل است.
دریافت‌های فراوانی از اسلام در دنیا وجود دارد اما برداشتی از اسلام برای ما ملاک عمل است که ایرانی است. تجربه تاریخی نشان داده است که فرهنگ و برداشت ایرانی از حقیقت، نزدیک ترین برداشت به حقیقت است از این رو باید با فهم ایرانی از اسلام، متناسب با توانمندی‌های ایرانی مبانی و برنامه ریزی‌های خود را تنظیم کنیم.»

سخنرانی در همایش ملی «جنگ نرم» در دانشگاه تهران، ۸۹/۸/۳ [۱۷]

ریشه تعالی ملت ایران پیامبر و امام زمان است
«ملت ایران پرچمدار، اخلاق ، توحید، عدالت، عشق به انسانیت و احترام به کرامت انسانی هستند به همین دلیل نام ایران و ملت ایران در دنیا محبوب و عزیز است و همه ملت ها به ملت ایران علاقمند بوده و احترام می گذارند.ریشه فرهنگ متعالی ملت ایران را باید در اعتقادات و پیوستگی به پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت مهدی (عج) جستجو کرد.»

سخنرانی در جمع مردم قزوین در سفر استانی، ۸۹/۸/۱۹ [۱۸]

حاصل اسلام ایرانی امام خمینی است
«ما به دنبال الگوی اسلامی ایرانی هستیم؛ اسلامی به این مفهوم که هدف و الگویمان اسلامی باشد و ایرانی به این مفهوم که با روش‌های ایرانی کشور را بسازیم، که البته بحث دیگری وجود دارد به نام اسلام ایرانی که آن را در جای دیگری باز خواهم کرد.مفهومی که ما از ولایت می شناسیم بر اساس فهم ایرانی از اسلام است، نتیجه این فهم از اسلام در طول ۱۴۰۰ سال فردی مانند امام خمینی است، در حالی که نتیجه اسلامِ دیگران نتیجه دیگر است.»

سخنرانی در جمع مدیران در سفر استانی به قزوین، ۸۹/۱۲/۱۱ [۱۹]

تأکید روی ایران ناسیونالیسم نیست، مسئولیت است
«اینکه بر روی ایران تأکید می‌کنیم، یک نوع ناسیونالیسم و خودخواهی نیست بلکه یک مسئولیت و مأموریت برآمده از یک تاریخ مقاومت، ایستادگی است.
ما ملتی هستیم که در تاریخ‌مان حتی در یک مقطع کوتاه تجاوز و تحقیر سایر ملت‌ها ثبت نشده ‌و حتی در اوج اقتدار که همه عالم از اقیانوس اطلس تا شرق دور و از شمال تا جنوب تحت یک حاکمیت بوده، در منشور کوروش ظلم، برده‌داری، تحقیر انسان‌ها و چپاول حقوق ملت‌ها ممنوع شده است.
ایران سرزمین عشق و عدالت است و مطالبه عدالت در صدر مطالبات مردم ایران بوده است و آنقدر که یک حاکم ظالم برای اینکه خود را همراه با مردم نشان دهد خود را عادل نامید.
ملت ایران جزو معدود ملت‌هایی است که داشته‌های خود را سخاوتمندانه با ملت‌های دیگر شریک شدند و با افتخار می‌توان گفت که همواره خداپرست بوده‌اند و دین کامل را با آغوش باز پذیرفته‌اند.»

سخنرانی در همایش «جنگ‌ها برای صلح»، ۸۹/۱۲/۲۱ [۲۰]

این سخنان انتقادات پرحجم و شدیدی را در پی داشت که در انتها به آن‌ها اشاره می‌شود. احمدی‌نژاد بعدها نیز سخنانی پیرامون ایران داشت.[۲۱]

تأکید روی ایران برخلاف خواست استکبار است

حجت‌الاسلام‌والمسلمین بهمن شریف‌زاده (پژوهشگر عرفان و فلسفه اسلامی، مدیر سابق مدرسه مروی، سردبیر سابق مجله‌ی کتاب نقد) از معدود متفکرانی بود که به توضیح ایده مکتب ایران پرداخت و از آن حمایت کرد. وی در روزنامه ایران (۹۰/۴/۱۱) نوشت:

«خلط بین «وطن دوستی» با «وطن پرستی» (وطن را معیار ارزش پنداشتن یا ملی گرایی) برخی وطن دوستان را بر آن داشته که با بی علاقه پنداشتن دینداران به وطن، از ایشان و دین ایشان فاصله بگیرند و برخی دینداران را نیز به اینجا رسانده که وطن دوستان را بی علاقه به دین بپندارند و از وطن دوستی و وطن دوستان دور سازد. مخالفان اسلام و دشمنان این مرز و بوم هم با تقویت این پندار، مصمم بر ایجاد شکاف بین مردم هستند. آنها می خواهند ایران را از اسلام و اسلام را از ایران جدا سازند تا از این راه هر دو را نابود سازند.

سخن گفتن از عشق به وطن درعرصه باورهای ایمانی و توحیدی، معرفی ایران به عنوان بهترین تبیینگر دین خدا، توصیف قرائت ایرانیان از اسلام با وصف زیباترین و درست ترین قرائت از دین، پان ایرانیزم و ناسیونالیست ایرانی نیست.»[۲۲]

شریف‌زاده هم‌چنین در میزگردی در رادیو گفت‌وگو (۲۳/۱۲/۹۰) چنین گفت:

«مکتب ایرانی تعبیرالاخری حب الوطن است و به عقیده بنده موضوعی اسلامی تر از حب الوطن است.

غرب به ایران دوستان القا می کند که اسلام همه چیز را از شما گرفت و به اسلام گرایان می گوید ایران آمده است تا اسلام را کنار بزند و مکتب ایران دقیقا قدمی بر ضد استکبار است و ایران و اسلام را به هم پیوند داد یعنی ما به ایران خود افتخار می کنیم به دلیل آن‌که بهترین قرائت را از اسلام دارد.»[۲۳]

رهبر انقلاب: مسائل فرعی را اصلی نکنید

رهبر معظم انقلاب چند هفته پس از طرح مکتب ایران و منتشر شدن انتقادات، در دیدار دانشجویان (۸۹/۵/۳۱) در پاسخ به سؤالی که از «نزدیکان رئیس جمهور» انتقاد شدیدی می‌کرد، گفتند:

«یکى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئیس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون – که خدا نکند خون باشد – اما به شما عرض بکنم؛ اینها جزو مسائل تعیین‌کننده و اصلى نیست. ممکن است ایراد و اشکال وارد باشد – من در این مورد هیچ قضاوتى نمی‌خواهم بکنم - ممکن است کسى به یک شخصى یا به یک کارى ایراد داشته باشد؛ منتها باید توجه کنیم که مسائل را اصلى – فرعى کنیم. مسائل درجه‌ى دوم جاى مسائل اصلى را در انگیزه‌هاى ما، در همت ما، در صرف انرژى‌اى که می‌شود، نگیرد. من عرضم فقط این است؛ والّا من نه اعتراض می‌کنم به این‌که شما چرا از زید یا عمرو خوشتان مى‌آید یا بدتان مى‌آید؛ نه، ممکن است خوشتان بیاید، ممکن است بدتان بیاید – ایرادى ندارد – و نه اعتراض می‌کنم که چرا آن ایراد را یک وقت به شکلى که یک مفسده‌اى نداشته باشد، بر زبان آوردید؛ آن هم به نظرم اشکالى ندارد. فقط توجه کنید که این جاى مسائل اصلى را نگیرد. مسائل اصلى ما چیزهاى دیگرى است.»[۲۴]

آیت‌الله خامنه‌ای یک‌ماه بعد نیز در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۸۹/۶/۲۵) بار دیگر درباره مسائل اصلی و فرعی سخن گفتند:

«اتحاد حقیقى. آقایان همه دم از اتحاد و وحدت می‌زنند و می‌زنیم؛ همه‌مان می‌گوئیم وحدت، اما وحدت را باید در عمل تحقق ببخشیم. وحدت این است که مشترکاتمان را که بیشتر از موجبات مفرّق هست، تقویت کنیم و اینها را جلو چشم نگه داریم. این‌جور نباشد که دلخورى از یک نفر آدم، ما را وادار کند عملى بکنیم، حرفى بزنیم، اقدامى بکنیم که برخلاف مصالح کشور باشد؛ که گاهى انسان مشاهده می‌کند! از یک نفر به خاطر یک کارى، به خاطر شخصش، به خاطر یک اظهارى، یک دلخورى‌اى پیدا می‌کنیم، بعد این دلخورى سایه مى‌افکند بر همه‌ى رفتار ما؛ این درست نیست. باید مشترکات را نگاه کرد، نقاط اصلى را باید پیدا کرد. بعضى از این مسائلى که ماها مطرح می‌کنیم و رویش تکیه می‌کنیم، حقاً و انصافاً مسائل اصلى نیستند، اینها مسائل اصولى نیستند. مسائل اصولى‌ترى وجود دارد که بر آن‌ها باید تکیه کرد… مسائل اصلى را باید شناخت و مسائل فرعى را اصلى نکرد؛ نه اینکه مطرح نکرد؛ نه، مسائل فرعى هم باید طرح شود؛ همه‌ى جزئیات باید طرح شود؛ اما اصلى نشود و ملاک مخالفت و موافقت قرار نگیرد. ملاک موافقت و مخالفت، صراط مستقیم حق است، اسلام است، تشرع است، تدین است، پایبندى به مبانى انقلاب است، پایبندى به آرزوهاى امام و اهدافى است که امام ترسیم کردند؛ مقابله‌ى با مستکبرین است، بدبین بودن به مستکبرین است. یعنى بدانیم که دشمن ما کیست. این‌جور نباشد که ما با رفیق و برادر خودمان که مثلاً اینجا نشسته، بنا کنیم مخالفت، اما دلمان با آن مستکبر، با آن بى‌حیاى مخالف همراه باشد، از او کمک بخواهیم، به او اعتماد کنیم؛ این‌جورى نباشد.»[۲۵]

دولت نمی‌خواهد مکتب ایران را در برابر اسلام علم کند

ایشان هم‌چنین در دیدار با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (۸۹/۸/۶) تقابل دیدگاه دولت با گفتمان اسلام و انقلاب را نادرست دانستند:

«این دولت جهت‌گیری‌اش جهت‌گیری درستی است؛ اگرچه خطاهای گوناگونی هم در جاهای مختلفی دارد. حالا مثلا فرض کنید همین مسئله ایرانی‌گری و این‌ها که آن‌روز اشاره فرمودید. من واقعا نفهمیدم که این‌ها حقیقتا دنبال این‌اند که حالا یک چیزی را در مقابل اسلام علم کنند. البته بدم می‌آید از این کاری که می‌کنند. دیروز هم همین آقایی که مسئول این چیزهاست، سر ناهار پیش من آمده بود و یک چیزی مطرح می‌کرد. گفتم آقا این‌قدر ایرانی‌گری، ایرانی‌گری نکنید. یک تشری هم آن‌جا به او زدم، از این کار خوشم نمی‌آید؛ اما این‌که این‌ها واقعا می‌خواهند یک مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام علم کنند، من واقعا این را نمی‌فهمم. با ملاحظه قرائن گوناگون در کارهای این‌ها، این به‌دست نمی‌آید. حالا یک جاهایی ممکن است اشتباه کنند، اشتباه هم می‌کنند؛ این جوری نیست.»[۲۶]

روی زبان فارسی و ایران بعد از اسلام تمرکز کنید

آیت‌الله خامنه‌ای یک‌سال پس از طرح شدن مکتب ایران و انتقادات و جنجال‌های بسیار بر سر آن به طور ضمنی از تکیه بر ایران دفاع کردند و البته راه درست آن را پیشنهاد دادند:

«مسائل گوناگونى مطرح می‌شود. توصیه‌ى من این است که در زمینه‌ى علاقه‌ى به ایران، علاقه‌ى به کشور و گرایش به ایران، چند نکته را توجه داشته باشید. یکى اینکه مهم‌ترین بخش مربوط به کشور، زبان و ادبیات است. علاقه‌ى به ایران، این‌جورى تحقق پیدا می‌کند. ما در کشور زبان‌هاى مختلفى داریم؛ اما زبان ملى، فارسى است. آن کسانى که زبان‌هاى مختلف دارند، خودشان جزو مروّجین درجه‌ى یک زبان فارسى هستند. بهترین مقالات را در زمینه‌ى زبان فارسى، ترک‌زبان‌ها نوشتند؛ این را من از روى اطلاع دارم عرض می‌کنم… ان‌شاءاللَّه کردها هم می‌نویسند؛ حرفى نیست، ما استقبال می‌کنیم. محققین برجسته‌ى ترک‌زبان کشور، در طول دهه‌هاى گذشته، بهترین و قوى‌ترین مقالات را در زمینه‌ى زبان فارسى نوشتند. بنابراین نباید تصور شود که زبان فارسى نماد ملیت ایران نیست؛ چرا، هست. روى این موضوع تکیه شود.

یا روى ایرانِ بعد از اسلام تکیه شود. افتخاراتى که ایرانِ دوره‌ى اسلامى دارد، در هیچ دوره‌ى دیگرى از دوره‌هاى تاریخىِ ما این افتخارات وجود ندارد؛ من این را با استدلال به شما عرض میکنم و این قابل اثبات است. گسترش کشور، پیروزى‌هاى بزرگ نظامى کشور، پیشرفت‌هاى عظیم علمى کشور در زمینه‌هاى گوناگون، همه‌اش مال دوره‌هاى بعد از اسلام است. نه اینکه قبل از اسلام از این چیزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دوره‌ى اسلامى، آن‌ها ناقص است، کم است. البته یک چیزهائى به عنوان گفته‌ها مطرح می‌شود، اما چیزهائى نیست که مستند باشد و کسى بتواند آن‌ها را اثبات کند؛ این‌ها قابل اثبات نیست. اما آنچه که در دوره‌ى اسلامى واقع شده، قابل اثبات است؛ روشن است. شما نگاه کنید ببینید پیشرفت نظامى و علمى و فرهنگى ایران در دوره‌ى دیلمى‌ها، در دوره‌ى سلجوقى‌ها، بعدها در دوره‌ى صفویه، و حتّى در این وسط، در بخشى از دوره‌ى حاکمیت مغول چگونه است. مغول‌ها به ایران که آمدند، ایرانى شدند و تحت تأثیر فرهنگ ایران قرار گرفتند؛ کما این‌که به هند که رفتند، هندى شدند. چه کارهاى برجسته و عظیم علمى و فرهنگى و هنرى در این دوره انجام گرفته. اگر کسى می‌خواهد از ایران و ایرانى‌گرى حمایت کند، خب، ایران دوران اسلامى، هم مدون‌تر است، هم مستندتر است، هم قابل قبول‌تر است، هم جلوى چشم است؛ کتابش جلوى چشم است، معمارى‌اش جلوى چشم است، نشانه‌هاى علمى‌اش جلوى چشم است؛ تاریخش تدوین‌شده و روشن است.»[۲۷]

(بازدید آیت الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری از تخت جمشید)

آیت‌الله خامنه‌ای درباره ایران و ملیت چگونه می‌اندیشد؟

رهبر انقلاب هم‌چنین در طول سال‌ها در مناسبت‌های متفاوت به تمجید از ایران و لزوم تکیه بر هویت ملی اشاره کرده اند. نمونه‌هایی از این بیانات را می‌خوانید:

ملیت، مقدس و محترم است
«آنچه را که من امروز به عنوان یک تکلیف برای جامعه جوان کشور حس می‏کنم، این است که جوانان باید از سرمایه هویت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همّتِ خود دفاع کنند. هر مجموعه‏ی انسانی به یک هویت جمعی احتیاج دارد و باید احساس اجتماع و بستگی و هویت جمعی کند. در کشورهای دنیا معمولاً روی مفهوم ملیت تکیه می‏کنند. بعضی جاها هم روی قومیت تکیه می‏کنند. ملیت چیست؟ یک هویت جمعی است که با برخورداری از آن، هر کشور می‏تواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیت استفاده کند. اگر این احساسِ هویت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از مشکلات برای آن مجموعه پیش می‏آید و بسیاری از موفقیت‌ها برای آنها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پاره‏ای از موفقیت‌ها در یک کشور، جز با احساس هویت جمعی به دست نخواهد آمد. این هویت ملی و جمعی در کشور ما حتّی از ملیت هم فراتر است. ما با این‏که ملیت را محترم و مقدّس می‏شمریم و بسیار هم روی ملیت – به معنای مثبت آن، نه به معنای منفی آن؛ همان چیزی که در عرف سیاسی دنیا به آن «ناسیونالیسم» گفته می‏شود – تکیه می‏کنیم؛ اما هویت جمعی و ملی ملت ایران، نظام اسلامی است که حتّی از ملیت ایرانی، کارایی و جذابیت بیشتر و حوزه تأثیرِ وسیع‌تری دارد. اهمیت این هویت جمعی به این است که هم در مقیاس ایرانی دارای بازده و تأثیر است، هم در مقیاس اسلامی چنین تأثیری دارد و هم در مقیاس جهانی مؤثر است؛ یعنی چیزی که دیگر ملیت‌ها هیچکدام اینها را ندارند؛ یک چیز فراملّی است.»

بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان، ۸۰/۸/۱۲ [۲۸]

اعتزاز به ایرانی‌ بودن را نیاز داریم
«دیگری اعتماد به نفس ملی و اعتزاز ملی است، یعنی احساس عزت کردن از این که من اهل ایرانم. به قول سهراب سپهری، «اهل کاشانم، روزگارم بد نیست». این، افتخار است. یا در جای دیگر می‏گوید: «من مسلمانم». اعتزاز به ایرانی بودن ما، به این نیاز داریم. البته این با ملی‏گرایی ناقص – همان ناسیونالیسم منفی مطرودی که ما همیشه آن را رد می‏کردیم – نباید اشتباه شود. این، ناسیونالیسم مثبت است. این، ملی‏گرایی، به معنای خوب قضیه است. ما به این احتیاج داریم.»

بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۸۱/۹/۲۶ [۲۹]

ناسیونالیسم به این معنا چیز خوبی است
«ما هم گرایشهای مثبت داریم، هم گرایشهای منفی. گرایش مثبت این است که من خودم را وابسته‌ی به مجموعه‌یی می‌دانم. گرایش منفی یا نافی این است که وابستگی خودم را به معنای لگد زدن به دیگران بدانم؛ مثل ناسیونالیسم منفی یا نافی. ما ناسیونالیسم را به معنای مثبتش قبول داریم. هر کس باید به میهن خودش علاقه داشته باشد. مگر می‌شود کسی از میهن خودش دور باشد؟ ناسیونالیسم به این معنا چیز خوبی است؛ اما به این معنا که چون من اهل این‌جا هستم، پس بایستی علیه همه ی ملت‌های دیگر توطئه کنم و بدخواه آنان باشم و علیه آنان کید و مکر داشته باشم، این بد است؛ یعنی اثبات وابستگی من به این‌جا، جزییت من از خانواده‌ی عمومی و جهانی را نفی کند.»

بیانات در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنفرانس جهانی اهل‌بیت(ع)، ۶۹/۱/۲۶ [۳۰]

«ملی» در برابر «اسلامی» نیست
«در باب فرهنگ، سیاست کلّی کشور باید عبارت باشد از حفظ و پرداخت و وابستگی شدید و کامل به فرهنگ ملی. البته جزو مهمترین ارکان فرهنگ ملی، اسلام است. ما مردم ایران مفتخریم که از ۱۳۵۰ سال قبل، فرهنگ، زبان، آداب، عادات، لباس و همه چیزمان با اسلام آمیخته شده است. شاید هیچ ملت دیگری این‌گونه با اسلام آمیخته نشد که ما شدیم. اسلام و آداب و فرهنگ اسلامی، جزو فرهنگ ملی ماست. «ملی» در این‌جا، مقابل «اسلامی» نیست؛ عین همان اسلامی است. «فرهنگ ملی» یعنی «فرهنگ خودی». فرهنگ خودی، باید حفظ شود.»

بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری ، ۷۲/۵/۱۲ [۳۱]

استکبارستیزی اول ناشی از غیرت ملی‌ست نه احساس دینی
«اوّلین احساسى که یک ملت در مقابله با روح و خوى استکبارى دارد، احساس دینى نیست؛ احساس غیرت ملى است؛ احساس هویت و احساس وجود است؛ چون استکبار وقتى وارد کشورى شد و بر آن کشور مسلّط گردید، هویت ملى آن ملت را انکار مى‌کند. منابع آن کشور را غارت مى‌کند، در امور سیاسى آن کشور دخالت مى‌کند؛ اما همه اینها فرع انکار هویت آن ملت است.»

بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان، ۷۸/۸/۱۲ [۳۲]

بعد از انقلاب به هویت ملی اهتمام ورزیده شد
«بعد از پیروزى انقلاب اسلامى… به مقوله‌ى هویت ملى – که خودِ هویت ملى یک کشور، فرهنگ است و خود این جزو مصادیق و سطور برجسته‌ى فرهنگ یک ملت است – اهتمام ورزیده شد، برکاتى بر این کار مترتب شد که این برکات به‌هیچوجه ممکن نبود در این کشور به‌وجود بیاید. این نوآوریها، این پیشرفتهاى علمى، این جسارتِ وارد شدن در عرصه‌هاى نوِ علمى و تحقیقى – که امروز در کشور ما خوشبختانه مشاهده مى‌شود – به خاطر همین اعتماد به نفسى است که از احیاء هویت ملى پیدا شده است؛ این را انقلاب به‌وجود آورد.»

بیانات پس از بازدید از سازمان صدا‌ و ‌سیما، ۸۳/۲/۲۸ [۳۳]

توقع ما برای آینده ناشی از اعتزاز ملی خودمان است
«ما به گذشته ى خودمان نگاه مى کنیم و احساس عزت و سرافرازى مى کنیم. ما کسانى بودیم که اسلام را با آغوش باز پذیرفتیم؛ ما کسانى بودیم که اهل بیت را زودتر از خیلى هاى دیگر شناختیم؛ ما کسانى بودیم که در راه گسترش اسلام این همه تلاش کردیم؛ ما کسانى بودیم که مظلومان اهل بیت را که در خانه هاى خود – یعنى مدینه و مکه و کوفه – امان نداشتند، در آغوش خود پذیرفتیم. شما ببینید چقدر امامزاده در ایران هستند! این امامزاده ها کى هستند؟ اینها که ایرانى نبودند. اینها کسانى اند که به ایران آمدند و ایرانى ها با آغوش باز اینها را پذیرفتند؛ حتى گاهى براى اینها جنگیدند و در راه اینها تلاش کردند. از همین مازندران ما و گیلان ما – منطقه ى شمال رشته کوه البرز – یک عده یى از ایرانى هاى ما بلند شدند و به یمن رفتند و حکومت شیعه ى زیدى را در آن جا برپا کردند. یمنى ها شیعه ى زیدى هستند و حکومت زیدى داشتند؛ این به وسیله ى سربازان ایرانى و مجاهدان و مدافعان اسلام و تشیع صورت گرفت. توقع ما براى آینده، ناشى از اعتزاز ملى خودمان است؛ این را انکار نمى کنیم؛ اما فقط این نیست – همان طور که گفتم – نگاه انسانى و اسلامى است.»

بیانات در دیدار جمعی از مهندسان، ۸۳/۱۲/۵ [۳۴]

زبان فارسی، زبان انقلاب و اسلام راستین است/ ایرانی‌ها بیش از دیگران برای اسلام کار کردند
«زبان فارسی، زبان انقلاب است. زبان اسلام راستین است و زبان اسلامی است که می‌تواند ملت‌ها را بیدار کند. قرآن و احادیث و متون اسلامی مایه حیات هر مسلمانی است، در این هیچ شکی نیست. همانطور که می‌دانید ما در قانون اساسی خود، آموزش زبان عربی را لازم و واجب دانسته‌ایم. ارادت ما و علاقه ما به زبان عربی چیزی نیست که برای کسی روشن نباشد و احتیاج به اثبات داشته باشد. اما من می‌خواهم بگویم آن زبانی که امروز می‌تواند مفاهیم اسلام انقلابی را به دنیا منتقل کند زبان فارسی است. زبان انقلابی و زبان اسلام انقلابی، زبان فارسی است. زبان فارسی ذاتا یک زبان کارساز است.
… البته زبان عربی هم یقینا زبان پرظرفیتی است لیکن بنده مطمئن نیستم ظرفیت زبان عربی به قدر ظرفیت زبان فارسی باشد و در مواردی شک دارم که برخی از مفاهیمی که در زبان فارسی است در زبان عربی جا بگیرد. یعنی من نمی‌دانم که آیا حقیقتا می‌شود بعضی اشعار حافظ را در قالب عربی آورد، یا در اشعار عربی شعری پیدا کرد که دارای این همه ظرافت و معنویت باشد؟
… یک زبان کامل و به این خوبی در اختیار ماست و بهترین مفاهیم و دقیق ترین آنها را می‌توان در این زبان گنجاند. ما باید قدر این زبان را بسیار بدانیم، چیز فوق العاده‌ای است، یک نعمت الهی است در اختیار ما. همانطور که کشور ما از لحاظ موقعیت جغرافیایی یکی از استثناهای دنیا است. همچنان‌که از لحاظ اقلیمی نیز کشور ما چیزهای ممتاز زیادی دارد، یکی از خصوصیات ما داشتن این زبان است و ما چه می دانیم، شاید یکی از عوامل افتخارات بزرگ این ملت همین زبان باشد.
نمی‌توان از این نکته غافل ماند. می‌دانیم که در دنیای اسلام، ایرانی‌ها به عنوان یک قوم، بیشتر از تمام اقوام دیگر مسلمان برای اسلام کار کردند و در گسترش فرهنگ اسلامی تلاش کردند. اینکه چیز واضحی است. شکی نیست که در حدیث، تفسیر و حتی در لغت عربی، بهترین آثار را ایرانیها و فارسی زبانان نوشته اند. در فلسفه و عرفان که غوغاست و غیر ایرانی، انگشت شمار و معدود است، اکثرا همه ایرانی اند. این خصوصیاتی که ما در قوم ایرانی و ملت خودمان مشاهده می کنیم شاید یک مقداری از زبان این ملت ناشی شده باشد، از ظرفیت زبانی که در اختیار داشته نشأت گرفته باشد.»

سخنرانی در مراسم افتتاحیه سمینار زبان فارسی در سازمان صدا و سیما، بهار ۱۳۶۷ [۳۵]

گذشته تاریخی به مثابه بتونی‌ست که ستون ملت روی آن قرار دارد
«بزرگترین دانشمندان دنیا در رشته‌هاى مختلف علوم – چه در رشته طبیعى، چه در رشته انسانى، چه در رشته نجوم و چه در ادبیات و فلسفه و ریاضى – ایرانى بودند و از میان آنها «فارابى»ها، «ابن سینا»ها، «فخر رازى»ها، محمّدبن زکرّیاى رازى»ها، «خوارزمى»ها و «خیّام»ها و «فردوسى»ها و «سعدى»ها برخاستند. اینها گذشته ملت ماست.
در مثالى محسوس مى‌توان گفت که گذشته تاریخى به مثابه شفته و بتونى است که ستون روى آن قرار دارد. هر چه شفته در عمق بیشترى فرو رفته و قوی‌تر باشد، ستونِ بنا شده روى آن از استحکام بیشترى برخوردار است. ملتى که سابقه تاریخى ندارد مثل ستونى است که آن را روى زمینِ سُست بنا کرده باشند. هر چه هم با عظمت باشد آسیب‌پذیرى‌اش خیلى زیاد است.»

بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش، ۷۳/۱/۲۴ [۳۶]

مسئولیت احیای اسلام بر دوش ایران است
«امروز، اسلام در دنیا عزت پیدا کرده است. بحمدا… پایگاه اسلام عزیز و انقلابی هم، ایران اسلامی است و ملت ایران محور همه ی این افتخارات هستند. حقیقتا ملت ایران، ملت بزرگ و عالی‌قدر و پرشور و بااستعدادی است. خدا این ملت را می‌شناخت و خصوصیات این ملت را می‌دانست که عظیمترین بارها و مسؤولیتها را-که مسؤولیت احیای دوباره‌ی اسلام و زنده کردن قرآن و ارزشهای اسلامی است-بر دوش این ملت گذاشت و بحمدا… این ملت هم موفق شده است؛ لیکن ما در میانه‌ی راه هستیم و همه موظفیم که تلاش و مجاهدت کنیم.»

سخنرانی در دیدار با گروه کثیری از آزادگان، ۶۹/۵/۲۹ [۳۷]

حرکت تاریخی ملت ایران به سوی بنای یک تمدن است
«ما در حال پیشرفت و سازندگی و در حال بنای یک تمدن هستیم. من این را می‌خواهم به شما بگویم: مسأله‌ی ما این نیست که زندگی خودمان را نجات دهیم و گلیم خودمان را از آب بکشیم. مسأله این است که ملت ایران-همچنان که شأن اوست-در حال پدید آوردن یک تمدن است. پایه‌ی اصلی تمدن، نه بر صنعت و فناوری و علم، که بر فرهنگ و بینش و معرفت و کمال فکری انسانی است. این است که همه چیز را برای یک ملت فراهم می‌کند و علم را هم برای او به ارمغان می‌آورد. ما در این صراط و در این جهت هستیم. نه این‌که ما تصمیم بگیریم این کار را بکنیم؛ بلکه حرکت تاریخی ملت ایران در حال به وجود آوردن آن است.»

بیانات به مناسبت آغاز سال ۱۳۷۳ شمسی، ۷۳/۱/۱ [۳۸]

منتقدین چه گفتند؟

با وجود توصیه‌ی رهبری در اصلی نکردن موضوعات فرعی و هم چنین نظرات ایشان در دفاع از معنای درست ملیت، شخصیت‌های سیاسی و مذهبی تا مدت‌ها به انتقادات خود ادامه دادند. در ادامه گزیده‌ای از اظهارات برخی شخصیت‌های به‌نام را می‌خوانید:

آیت‌الله سیداحمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری، در خطبه‌های نمازجمعه (۸۹/۵/۱۵) با این تفسیر که مشایی ایران را در مقابل اسلام قرار داده است، سخن وی را «ملی‌گرایی شرک‌آلود» خواند.[۳۹] وی بعدها در مراسم بزرگداشت امام راحل (۹۰/۳/۱۴) این طرح را «خیانت به انقلاب» و مشابه عملکرد رژیم پهلوی و ملی‌گراها دانست.[۴۰]

آیت‌الله محمد یزدی، نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری و دبیر کل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس (۸۹/۵/۱۶) سخنان مشایی را « اظهارنظرهای غلط و نابه‌جا» دانست که «سلطنت‌طلبان و ملی‌‌مذهبی‌ها زده و می‌زنند».[۴۱]

آیت‌الله مصباح یزدی، عضو مجلس خبرگان، مدیر مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی و رهبر معنوی جبهه پایداری، در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه (۸۹/۵/۱۹) گفت: «کسانی که بی‎شرمانه مکتب ایران را به‌جای مکتب اسلام معرفی می کنند، خودی نبوده غیرخودی‌اند.» وی با اشاره به این که رژیم پهلوی نیز حامی «ناسیونالیسم و ملی‌گرایی مثبت» بوده است، از «فتنه‌ای دیگر در کلاس‌های بالاتر» در آینده خبر داد.[۴۲] وی در جلسه‌ی تفسیر قرآن نیز (۸۹/۶/۳) گفت: «نص فرمایشات امام راحل این است که ما برای ایران و ایرانی بودن ارزشی قائل نیستیم.»[۴۳]

سردار سیدحسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، در دانشگاه دفاع عالی ملی (۸۹/۵/۱۹) به‏کار بردن عنوان مکتب ایران را «جدا کردن ایران از اسلام و وحدت اسلامی» عنوان کرد. وی مشایی را «کم‌سواد و نادان» خواند و اظهارنظرش را «انحراف و جرم علیه امنیت ملی و حمله به ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی» دانست و از قوه قضائیه خواست که به آن رسیدگی کند. وی بی‌توجهی مشایی به انتقادات را این‌گونه تعبیر کرد: «مثل این‌که ایشان افسار گسیخته است.»[۴۴]

حبیب‌الله عسگراولادی، عضو شاخص حزب مؤتلفه اسلامی و دبیرکل جبهه پیروان امام و رهبری، در جمع هواداران حزب متبوعش (۸۹/۵/۱۹) طرح مکتب ایران را «ضد ولایت» دانست. وی طرح‌کنندگان این ایده را «مزدور بی‌مزد و مواجب» آمریکا معرفی کرد. عسگراولادی این اظهارات را برای جلب رأی مردم و عامل تفرقه‌ی مسلمانان دانست.[۴۵]

احمد توکلی، نماینده تهران و رئیس وقت مرکز پژوهش‌های مجلس، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر (۸۹/۵/۱۵) طرح مکتب ایران را «توهمات ذهنی بیمار» و «خیانت به اسلام و ایران» دانست که «با مبانی اسلام، با قانون اساسی و مصالح ایران عزیز سازگار نیست.» وی سخنان مشایی را «خزعبلات»ی دانست که «روایت دسته چندم پلورالیزم دینی و و ناسیونالیسم منحط دروغین و اسلام منهای روحانیت» است. وی چند ماه بعد (۸۹/۱۲/۱۰) در نامه‌ای سرگشاده به رئیس جمهور از وی انتقاد کرد که چرا در یک گفت‌وگوی تلویزیونی ۴۵ بار از واژه‌ی ایران استفاده کرده است و واژه‌ی اسلام را یک‌بار هم به کار نبرده است. توکلی گفت که از عبارات رئیس‌جمهور «بوی نژادپرستی» می‌آید و این ادبیات را در زمان بیداری اسلامی برای نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی در تحولات منطقه مضر دانست.[۴۶]

آیت‌الله مرتضی مقتدایی، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور (۸۹/۵/۲۳) اظهارات مشایی را «غیرتخصصی و انحرافی» دانست و خواستار «برخورد» با وی شد.[۴۷]

علی مطهری، نماینده تهران، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر (۸۹/۵/۱۹) سخنان مشایی را حرف‌های دشمنان انقلاب که اسلام ایرانیان را آمیخته با زردشتی‌گری می‌دانند توصیف کرد.[۴۸] وی در گفت‌وگوی دیگری با همین خبرگزاری (۸۹/۵/۲۳) گفت که از عنوان مکتب ایران «بوی تعصب نژادی» می‌آید.[۴۹] مطهری چندی بعد (۸۹/۶/۲۷) در نامه‌ای سرگشاده به احمدی‌نژاد دیدگاه‌های وی را نقد کرد و گفت که تکیه بر مکتب ایران جایگاهش را بین توده مردم و اقشار متدین متزلزل می‌کند.[۵۰] وی چند ماه بعد در نطق میان‌دستور در مجلس (۸۹/۱۲/۱۸) سخنان رئیس جمهور را «برتری نژاد ایرانی» تفسیر کرد و گفت که این نظرات «کیان انقلاب اسلامی را تهدید می کند.»[۵۱] مطهری در گفت‌وگویی با خبرآنلاین (۹۰/۲/۱۴) تلویحا از سخنان رهبری انتقاد کرد و گفت که اگر شهید مطهری می‌بود، طرح مکتب ایران را از مسائل «اصلی» می‌دانست نه مسائل «فرعی» چرا که «این بحث جزو مسائل اصلی است زیرا می خواهد مسیر انقلاب را منحرف کند.»[۵۲]

محمدحسین صفارهرندی، معاون فرهنگی اجتماعی سپاه، وزیر برکنارشده‌ی ارشاد در دولت نهم و سردبیر سابق روزنامه کیهان، در جمع دانشجویان در مشهد (۹۱/۶/۵) سخنان احمدی‌نژاد و مشایی را «اندیشه‌های سخیف ملی‌گرایانه و امانیستی» خواند.[۵۳] وی بعدا در جمع اصولگرایان مازندران (۸۹/۶/۱۸) بیان و ترویج مکتب ایران را ناشی از «ذهن‌ بیمار و منحرف» دانست.[۵۴] صفار در گفت‌وگو با سایت الف (۸۹/۱۰/۱۸) مکتب ایرانی را مقدمه‌ی فتنه‌ی آینده دانست.[۵۵]

محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و نایب رئیس مجلس، در یکی از نشست‌های حزب مؤتلفه اسلامی (۸۹/۱۲/۲۱) نیز این نظر را زمینه‌ی فتنه‌ی عظیم آینده دانست که «می‌خواهد بگوید اصول‌گرا است اما حوزه های علمیه و شریعت را قبول ندارد.»[۵۶] وی در گفت‌وگو با خانه ملت (۸۹/۱۲/۲۵) این ایده را «انحرافی» و «یک توطئه بزرگ همراه با فکر و برنامه‌ریزی» دانست.[۵۷] وی در سالگرد پیروزی انقلاب در مسجدی در قم (۹۰/۱۱/۲۱) نیز گفت: «منحرفان می‌خواهند داریوش و خشایار را در فرهنگ ما بیاورند و آن را به جای قال الباقر و قال الصادق(ع) قرار دهند.»[۵۸]

داوود احمدی‌نژاد، برادر رئیس جمهور و رئیس برکنارشده‌ی بازرسی نهاد ریاست جمهوری، در جلسه‌ای دانشجویی (۸۹/۵/۲۷) گفت که طرح‌کنندگان مکتب ایران می‌خواهند به وحدت در کشور و وحدت منطقه‌ای خدشه وارد کنند.[۵۹] وی در مسجدی در مشهد (۸۹/۷/۶) هم گفت که سوزاندن قرآن در آمریکا به دلیل طرح شدن مکتب ایران بوده است.[۶۰] برادر رئیس جمهور در همایشی در مبارکه (۸۹/۹/۸) نیز طرح‌کنندگان این موضوع را دشمن ایران و اسلام معرفی کرد.[۶۱]

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، در دیدار نماینده ولی فقیه در استان مرکزی (۹۰/۱/۲۴) گفت که «ایران و مکتب ایرانی هیچ وقت کارساز نبوده است.»[۶۲] وی در دیدار جمعی از نمایندگان مجلس (۹۰/۱/۲۷) تلویحا مکتب ایران را به «ایران منهای اسلام» تعبیر کرد.[۶۳]

محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس (۹۰/۳/۲۲) ایده‌ی مکتب ایران را «انحرافی» و «شعاری برای رسیدن به قدرت و حفظ قدرت» دانست. وی این ایده را «جدا کردن اسلام از ایران» خواند و گفت که طرح‌کنندگان آن «با انقلاب تقابل ایدئولوژیک دارند.»[۶۴]

محمدنبی حبیبی، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر (۹۱/۱۲/۱۳) مکتب ایران را «طرح شاهنشاهی» دانست و هدف آن را از بین بردن رابطه ملت با اسلام و «نشانه گرفتن اسلام» عنوان کرد.[۶۵] وی در سخنانی در سالگرد پیروزی انقلاب در مسجدی در قم (۹۱/۱۱/۲۱) گفت که طراحان مکتب ایران «می‌خواهند دعوای ناسیونالیسم با اسلام را به راه بیندازند.»[۶۶]

از دیگر شخصیت‌هایی که از طرح مکتب ایران انتقادات کردند می‌توان به آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی، آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی، آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، محمدجواد لاریجانی، علی لاریجانی، آیت‌الله سیدمحمد سعیدی (امام جمعه قم)، آیت‌الله سیداحمد علم‌الهدی (امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان)، آیت‌الله عباس کعبی (عضو مجلس خبرگان)، آیت‌الله سیدهاشم حسینی‌بوشهری (امام جمعه قم)، آیت‌الله اسدالله ایمانی (امام جمعه شیراز)، حجت‌الاسلام و المسلمین قربانعلی دری نجف‌آبادی (امام جمعه اراک)، حجت‌الاسلام و المسلمین علی سعیدی (نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران)، حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی طائب، حجت‌الاسلام و المسلمین محسن غرویان، حجت‌الاسلام و المسلمین جعفر شجونی، حجت‌الاسلام حمید رسایی، حجت‌الاسلام محمدتقی رهبر، حجت‌الاسلام سیدعباس نبوی، حجت‌الاسلام قاسم روانبخش، محمدباقر قالیباف، حسین شریعتمداری، پرویز سروری، شهاب‌الدین صدر (نایب رئیس وقت مجلس)، عباس سلیمی‌نمین، حسن غفوری‌فرد، عماد افروغ، غلامحسین اسماعیلی (رئیس سازمان زندان‌ها)، حاج منصور ارضی و فاطمه رجبی اشاره کرد.

مکتب ایران؛ سؤال مجلس از رئیس جمهور

مکتب ایران عنوان یکی از سؤالات مجلس از رئیس جمهور نیز بود. طرح سؤال از رئیس جمهور پس از کش و قوس‌های چهارساله، اسفند ۹۰ اجرا شد. نهمین سؤال از سؤالات ده‌گانه این بود:

«چرا نظریه «ترویج مکتب ایران به جای مکتب اسلام» را که توسط رئیس دفتر شما بیان شد علی‌رغم ضدیت با مبانی انقلاب اسلامی و مخالفت قاطبه مراجع عظام تقلید و علمای بزرگ و دلسوزان نظام، تأیید و بر آن تأکید کرده، باعث تضعیف جایگاه انقلاب اسلامی و احیاء تعصبات قومی در میان مسلمانان و سوء استفاده مخالفان وحدت اسلامی گردیدید؟

می‌دانیم که آقای مشائی تزی را مطرح کرد مبنی بر این که چون از اسلام برداشت‌های مختلفی در جهان می‌شود مثلا سازمان القاعده و طالبان نیز از اسلام سخن می‌گویند و در نتیجه اسلام دیگر تاثیر گذار نیست، پس بهتر است که ما به جای مکتب اسلام از مکتب ایران سخن بگوییم. آقای رئیس جمهور در تاریخ ۳۰ آبان ۸۹ ضمن حمایت از این تز، در توجیه آن فرمودند: در این مسیر، دریافت ایرانی از اسلام مبنای عمل است. دریافت‌های فراوانی از اسلام در دنیا وجود دارد اما برداشتی از اسلام برای ما ملاک عمل است که ایرانی است.

حساب کنید اگر سایر ملل مسلمان نیز همین حرف را بزنند چه بلایی بر سر وحدت اسلامی می‌آید و اساسا امت اسلامی، دیگر معنی خواهد داشت؟ و چه بهانه‌ای به دست وهابی‌ها می‌افتد که سخن دیرین خود را تکرار کنند که اسلام ایرانی‌ها اسلام ساختگی است و ایرانی‌ها در واقع مجوس‌اند. قرائن نشان می‌دهد که تز آقای مشائی فراتر از برداشت های گوناگون از اسلام است و در واقع نوعی باستان‌گرایی و بازگشت به ایران قبل از اسلام است. جشن عظیم نوروز که بنا بود در تخت جمشید با حضور برخی از سران کشورها برگزار شود و با تذکر رهبر تیزبین انقلاب به صورت محدود در تهران برگزار شد، شاهدی است بر این مدعا. البته تمدن ایرانِ قبل از اسلام یک واقعیت تاریخی است، ولی پرداختن به آن به صورت افراطی و در غیر جای خود، شک و تردیدها را بر می انگیزد.

آقای رئیس جمهور در ۲۶ شهریور ۸۹ فرمودند نوع حکمرانی کوروش نمونه‌ای از مدیریت ایرانی بر جهان است؛ همان طور که کوروش می‌گوید ما نمی‌خواهیم بر دنیا سلطنت کنیم بلکه می‌خواهیم کمک کنیم.

آیا الگوی حکومتداری ما کوروش است یا پیامبر اسلام و علی علیه‌السلام؟ کورش پس از فتح بابِل بت‌پرستان را در بت‌پرستی‌شان آزاد گذاشت و این خلاف سیره پیامبر اسلام و حضرت ابراهیم است که در اولین فرصت همه بتها را شکستند و این زنجیر را از دست و پای مردم باز کردند. رهبر اندیشمند انقلاب نیز در آخرین دیدار هیئت دولت با ایشان فرمودند: اگر می‌خواهید به فرهنگ و تمدن ایران بپردازید چرا به تمدن ایران بعد از اسلام نمی‌پردازید که تمدن بزرگتری است؟»[۶۷]

احمدی‌نژاد به این سؤال چنین پاسخ داد:

«گفتند چرا از ایران اسم می بری؟ این موجب تعصبات قومی شده است! من هم می گویم که باباجان، مشی و تمدن ایران یک چیز دیگری است و ملت ایران در ادامه راه پیامبر هستند. ایران یعنی اسلام شیعه علوی… اگر برخی بگویند مکتب خراسان و اصفهان و یونان عیبی ندارد؟!… به دلیل یک حرف نباید این‌قدر جنجال کنید… والله ما ایرانی هستیم و با صدای بلند می گویم که عظمت ملت ایران را دوست دارم و به آن افتخار می کنم. باید بگویم ایران، نمی‌توانم بگویم انگلیس! ایران را کنار بگذاریم کجا را بچسبیم؟ والله خدا هم ایران را دوست دارد! این که دعوای قومی نیست! خود شما هم ایران را دوست دارید، مگر ندارید؟»[۶۸]

چکیده‌ی سخنان احمدی‌نژاد، تمجید از ملت ایران، نه با انگیزه‌های جغرافیایی و نژادی بلکه به دلیل ارزش‌های جا افتاده در ملت ایران بود. با توجه به توضیحات وی، منظور از مکتب ایران،‌ مجموعه اندیشه‌ها، ارزش‌ها و فرهنگ ایرانی بود که خود زمینه‌ای برای پذیرش مشتاقانه‌ی اسلام و فهم عمیق و صحیح از آن و پرچمداری آن در طول تاریخ بود. کما این که کوروش نیز نمادی از عدالت و مدیریت ایرانی پیش از اسلام ا‌ست. مکتب ایران امروز از نگاه رئیس جمهور، درک حقیقی و ناب و برخاسته از روح متعالی ایرانی از اسلام است که نمونه آن اندیشه ولایت و امام خمینی است.

رهبری چه گفت؟ منتقدین چه کردند؟

به طور خلاصه، رهبر انقلاب طرح مکتب ایران را علی‌رغم انتقاداتی که به آن وارد است مسأله‌ای «فرعی» عنوان کردند که نباید بزرگ‌نمایی شود و به مسأله «اصلی» تبدیل شود؛ نظرات ایشان درباره ایران و ملیت به طور خلاصه این‌چنین بود:

ملیت و ملی‌گرایی به معنای دوست داشتن وطن و افتخار کردن به آن (ناسیونالیسم مثبت) مقدس و لازم است
ملیت و ملی‌گرایی به معنای برتر دیدن خود از ملت‌های دیگر و دشمنی کردن با آن‌ها (ناسیونالیسم منفی) منفی و نادرست است
اولین احساس ضداستکباری اعتقادات اسلامی نیست بلکه هویت ملی است
ایران بیش از هر ملت دیگری در فهم و گسترش اسلام نقش داشته است و هویت ملی‌اش آمیخته با اسلام است
 

استکبار با هویت ملی ما مخالف است
 

پس از انقلاب اسلامی به هویت ملی ایرانی‌ اهتمام ورزیده شد
پایگاه اسلام انقلابی امروز ایران است و این به دلیل قابلیت‌های ملت ایران است
زبان فارسی زبان انقلاب و اسلام راستین ا‌ست و ظرفیت‌هایی بیش از زبان عربی دارد و باید در جهان گسترش پیدا کند

اما همان‌طور که خواندیم شخصیت‌های سیاسی تا مدت‌ها به‌تندی و به‌طور گسترده به نقد سخنان احمدی‌نژاد درباره ایران و ملیت پرداختند. در میان سخنان منتقدین این محورها به چشم می‌خورد:

این سخنان همان سخنان رژیم پهلوی، سلطنت‌طلب‌ها و ملی‌گراهاست.
این سخنان شرک‌آلود و به معنای جایگزین کردن ایران به جای اسلام و دعوای ناسیونالیسم و اسلام است
این سخنان به ضرر وحدت اسلامی و جرم علیه امنیت ملی‌ست
این سخنان هم‌سو با استکبار و آمریکا است
این سخنان نوعی تعصب و برتری‌جویی نژادی است
هویت ایرانی نه ارزشی دارد و نه کارساز است
طرح مکتب ایران برنامه‌ریزی‌شده و برای برپایی فتنه‌ی عظیمی در آینده است

فردوسی و تقابل دیدگاه منتقدان احمدی‌نژاد با رهبری

شاید داستان تجلیل احمدی‌نژاد از فردوسی و انتقاداتی که به او شد نمونه‌ای کوچک و البته گویا باشد که جنس جنجال پیرامون ایران‌گرایی را نشان دهد. این ماجرا کم‌تر از دوسال پس از طرح ایده‌ی مکتب ایران رخ داد.

احمدی‌نژاد در مراسم تجلیل از فرودسی پژوهان و نکوداشت ثبت جهانی نقالی در فهرست میراث ناملموس یونسکو (۹۱/۳/۹) شاهنامه فردوسی را «توحیدنامه، خدانامه و تفسیر قرآن» دانست و توضیح داد:

«فردوسی از سویی حقیقت مکتب پیامبر (ص) را تبیین و از سویی دیگر هویت حق‌جوی ملت ایران را زنده کرد و با حقیقت آن پیام پیوند داد… این شاعر بزرگ هویت ملت ایران را زنده و راه او را که ادامه راه نبی، وصی و اهل بیت (ع) است، تبیین و مسئولیت تاریخی ملت ایران را یادآور شد… فردوسی مرز حقیقت اسلام را از زشتی‌ها، پلشتی‌ها، فریب‌ها و تزویرها به خوبی جدا ساخت و نشان داد که حقیقت اسلام همان گمشده تاریخی ملت ایران است که باید خود ملت از آن صیانت کند.»[۶۹]

رئیس‌جمهور دو ماه پیش‌تر از این سخنان نیز در جمع ایرانیان مقیم تاجیکستان به مناسبت عید نوروز (۵/۱/۹۱) شاهنامه فردوسی را «توحید نامه»، «انسان نامه»، «عدالت نامه» و «عشق نامه» توصیف کرده و گفته بود:

«ملت ایران پس از پذیرش اسلام مشاهده کرد که حکومت دوباره به دست امویان و عباسیان افتاد که بویی از راه و مرام پیامبر نبرده بودند و آنها بر ملت ایران نیز حاکم شده ، شخصیت ملت را تحقیر و استعدادهایش را لگد مال کردند و در این شرایط این فردوسی بود که هویت موحد،‌ عدالت خواه، آزادی طلب و انسانی ملت ایران را مجدداً احیا کرد… فردوسی مکتب پیامبر گرامی اسلام را نجات داده و بار حقیقی این مکتب را از دوش نااهلان برداشته و بر دوش ملت ایران گذاشت و این ملت نیز الحق به خوبی از عهده ایفای این مسئولیت برآمد.»[۷۰]

آیت‌الله مکارم شیرازی در واکنش به این سخنان نوروزی احمدی‌نژاد، در درس خارج فقه خود (۹۱/۱/۱۳) گفت که فردوسی خود گفته که تنها زبان فارسی را زنده کرده است. ایشان هم‌چنین این سخنان را در راستای مکتب ایران و برای مبارزه با روحانیت، کمرنگ‌ کردن نظام اسلامی و جدا کردن آن از دیگر ملل مسلمان توصیف کرد.[۷۱]

آیت‌الله سیداحمد خاتمی در جمع زائران حرم رضوی (۹۱/۳/۱۶) گفت که تقویت ملی‌گرایی را از اولویت‌های اوباماست، و از سخنان احمدی‌نژاد چنین انتقاد کرد: «گفتن اینکه شاهنامه تفسیری از قرآن کریم است، نشان ‌دهنده نبود آشنایی با قرآن و شاهنامه است.»[۷۲]

اما دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره فردوسی چیست؟ بخش‌هایی از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای درباره ارزش و جایگاه فردوسی را بخوانید:

آیت‌الله خامنه‌ای: فردوسی حکیمِ الهیِ اسلامی است

«خوشبختانه ادبیات سلف ما همه‌اش در جهت ارزش‌هاى الهى و اسلامى است؛ از جمله همین شاهنامه که شما به آن اشاره کردید… فردوسى یک حکیم است؛ تعارف که نکردیم به فردوسى، حکیم گفتیم. الان چند صد سال است که دارند به فردوسى، حکیم مى‌گویند. حکمت فردوسى چیست؟ حکمت الهىِ اسلامى.

شما خیال نکنید که در حکمت فردوسى، یک ذره حکمت زردشتى وجود دارد. فردوسى آن وقتى که از اسفندیار تعریف مى‌کند، روى دین‌دارى او تکیه مى‌کند. مى‌دانید که اسفندیار یک فرد متعصبِ مذهبىِ مبلّغ دین بوده که سعى کرده پاکدینى را در همه جاى ایران گسترش بدهد. تیپ اسفندیار، تیپ حزب‌اللهى‌هاى امروز خودمان است؛ آدم خیلى شجاع و نترس و دینى بوده است؛ حاضر بوده است براى حفظ اصولى که به آن معتقد بوده و رعایت مى‌کرده، خطر بکند و از هفت‌خان بگذرد و حتّى با رستم دست و پنجه نرم کند. وقتى شما شاهنامه را مطالعه مى‌کنید، مى‌بینید که فردوسى روى این جنبه‌ى دیندارى و طهارت اخلاقى اسفندیار تکیه مى‌کند. با این‌که فردوسى اصلاً بنا ندارد از هیچ‌یک از آن پادشاهان بدگویى کند، اما شما ببینید گشتاسب در شاهنامه چه چهره‌اى دارد، اسفندیار چه چهره‌اى دارد؛ این‌ها پدر و پسر هستند. فردوسى بر اساس معیارهاى اسلامى، به فضیلت‌ها توجه دارد؛ در حالى که بر طبق معیارهاى سلطنتى و پادشاهى، در نزاع بین گشتاسب و اسفندیار، حق با شاه است. «به نیروى یزدان و فرمان شاه» یعنى چه؟ یعنى هرچه شاه گفت، همان درست است؛ یعنى حق با گشتاسب است؛ اما اگر شما به شاهنامه نگاه کنید، مى‌بینید که در نزاع بین اسفندیار و گشتاسب، حق با اسفندیار است؛ یعنى اسفندیار یک حکیم الهى است. فردوسى از اول با نام خدا شروع مى‌کند – «به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه بر نگذرد» – تا آخر هم همین‌طور است؛ فردوسى را با این چشم نگاه کنید. فردوسى، خداى سخن است؛ او زبان مستحکم و استوارى دارد و واقعاً پدر زبان فارسى امروز است؛ او دلباخته و مجذوب مفاهیم حکمت اسلامى بود؛ شاهنامه را با این دید نگاه کنید.

البته بعضی‌ها زردشتى‌مسلکند، بعضی‌ها هم زردشتى‌مسلک نیستند. آنهایى که زردشتى‌مسلکند، خوششان مى‌آمد که به زردشتی‌گرى تظاهر کنند و چیزى درباره‌ى فردوسى بگویند؛ اما حقیقت قضیه که این نیست. این شاهنامه‌ى فردوسى در مقابلمان است. شما خیال مى‌کنید که اگر در شاهنامه‌ى فردوسى چیزى برخلاف مفاهیم اسلامى وجود داشت، این‌قدر در جوامع اسلامى جا مى‌افتاد؟ شما مى‌دانید که در این نسل‌هاى گذشته، مردم ما چه‌قدر دینى بوده‌اند. در کدام خانه و کدام ده و کدام محله، شاهنامه نبود یا خوانده نمى‌شد؟ همه‌جا مى‌خواندند و منافاتى هم با مفاهیم اسلامى نمى‌دیدند.»

بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی، ۷۰/۱۲/۵ [۷۳]

آیت‌الله خامنه‌ای: فردوسی را بزرگ کنید/ فردوسی در قله است

«من موافقم که از «فردوسى» تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود و حکمت فردوسى استخراج گردد تا همه بدانند که این حکمت، اسلامى است یا غیراسلامى. این بزرگداشتى هم که برگزار شد، اصلاً به دستور و خواست من بود؛ منتها چون اواخر ریاست جمهورى‌ام بود، به آقاى مهندس «حجت» گفتم که دنبال نمایید و فردوسى را بزرگ کنید. فردوسى باید هم بزرگ شود. فردوسى در قلّه است. امیدواریم کم‌کارى – که دوستان اشاره کردند – گریبان ما را نگیرد تا حکمت فردوسى را بیان کنیم. ما هستیم که اسم او را «حکیم ابوالقاسم فردوسى» گذاشتیم؛ دشمنان دین که این اسم را نگذاشته‌اند. خوب؛ این حکیم چه کسى است و حکمت او چیست؟ آیا حکمت زردشتى است، حکمت بى‌دینى است، حکمت پادشاهى است یا حکمت اسلامى؟ این را مى‌شود در آورد. اگر کسى به شاهنامه نگاه کند، خواهد دید که یک جریانِ گاهى باریک و پنهان و گاهى وسیع، از روح توحید، توکّل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق در سرتاسر شاهنامه جارى است. این را مى‌شود استخراج کرد، دید و فهمید. مخصوصاً بعضى از شخصیتهاى شاهنامه خیلى برجسته هستند که اینها را باید شناخت و استخراج کرد. من یک وقت گفتم که «اسفندیار» مثل این بچه حزب‌اللّهی‌هاى امروز خودِ ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزب‌اللّهى غیورِ دین‌خواهِ مبارز وجود دارد. بله؛ این کارها را شما بکنید تا دیگران نکنند. شما که نکردید، دیگران مى‌کنند.»

بیانات در دیدار اعضای انجمن اهل قلم، ۸۱/۱۱/۷ [۷۴]

ملیت ایرانی در کلام مطهری، شریعتی و آوینی

سخنان احمدی‌نژاد در باب ایران و هویت ایرانی هرچند نادقیق و دوپهلو بیان شد ولی با توجه به توضیحات بعدی وی، سخنانی جدید و غیراسلامی نبود. شبیه این سخنان را می‌توان در نوشته‌های اندیشمندان انقلاب اسلامی مانند استاد مطهری دکتر شریعتی و شهید آوینی دید.

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران»[۷۵] هویت ملی را این‌گونه تعریف می‌کند: «وجود احساس مشترک یا وجدان و شعور جمعی در میان عده‌ای از انسان‌ها که یک واحد سیاسی و یا ملت را می‌سازد.»

وی دو عنصر هویت ملی ایرانیان را اسلام و ایران می‌داند و معتقد است: «ایرانی روح خود را با اسلام سازگار دید و گم‌گشته‌ی خویش را در اسلام یافت.»

استاد شهید ایران قبل از اسلام را می‌ستاید و می‌گوید که «ایران قبل از اسلام از خود دارای تمدنی درخشان و باسابقه بوده و این تمدن سابقه‌ی طولانی داشته است.» تمدن ایرانی بعدها بیش از پیش رونق یافت چرا که «این تمدن یکی از مایه‌های تمدن اسلامی‌ است.»

به عقیده‌ی وی ایرانی‌ها «بیش از هر ملت دیگر نیروهای خود را در اختیار اسلام قرار دادند» و هم‌چنین «اسلام استعداد و نبوغ ایرانیان را هم به خودشان نشان داد و هم به جهانیان، و به تعبیر دیگر ایرانی به وسیله اسلام خود را کشف کرد و سپس آن را به جهانیان شناساند.»[۷۶]

آراء دکتر علی شریعتی درباره هویت ایرانی در کتاب «بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی» جمع‌آوری شده است. وی در این کتاب ملیت را از جنس واقعیت می‌داند و توجه به آن را نوعی خودشناسی:

« ملیت در تحلیل جامعه‌شناسی و علمی آن، نه تنها با ارتجاع و نژادپرستی مترادف نیست، بلکه یک واقعیت انسانی و یک حقیقت اجتماعی درمیان انسان‌هاست که در تلقی علمی و مترقی آن نه تنها عامل برتری‌جویی‌های قومی و تنازع‌های ملی نیست، که عامل تفاهم و تعارف میان ملت‌ها است و نه‌تنها مانعی در برابر انسانیت نیست که خود راهی‌ست که تحقق راستین انسانیت در روی زمین – نه روی کاغذ – از آن عبور می‌کند.»[۷۷]

«ناسیونالیسم یک بازگشت ارتجاعی و در قالب‌های تنگ خود خزیدن و در را به روی بشریت بستن نیست، بلکه راه راستین به سوی انسانیت راستین، از تحقق ملیت‌ها، به عنوان تحقق شخصیت انسانی یک جمع عبور می‌کند و برعکس، آن‌چه به نام انترناسیونالیسم نامیده می‌شود و به این عنوان اصالت‌های ملی را نفی می‌کند، راهی‌ست که در پایان به امپریالیسم یک ملت بر ملت‌های دیگر می‌پیوندد… قرن‌ها آن‌چه انترناسیونالیسم اسلامی خوانده می‌شد، جز توجیه مذهبی امپریالیسم خشنی که اشراف عرب و غلامان ترکشان ساخته بودند نبود.»[۷۸]

شهید آوینی: هویت ایرانی ازلی و عین اسلام است

شهید سیدمرتضی آوینی نیز بر هویت ایرانی تأکیدات عمیقی کرده است:

«… ما به نوعی، یک روحیه و خصلت قومی ملی داریم که هویت قومی ماست و نمی توان انکارش کرد. این هویت ملی یا هویت ملی – اسلامی، در ما هست، در تفکر ما نوعی هویت ملی وجود دارد. در همه فرهنگ ها هم هویت ملی هست. «سعدی» و «حافظ»، «نهج البلاغه» و «شاهنامه»، همه محصولات یک فرهنگ قومی هستند که جلوه می کند و یک حقیقت ازلی دارد.

شهید آوینی… من در واقع هویت اقوام و ملت ها را بر می گردانم به حقایق ازلی، به عالم اسمای الهی. من معتقدم که اقوام یک حقیقت ازلی دارند و این حقیقت ازلی هم در واقع می تواند مضمحل یا منحل شود و در حقایق اقوام دیگرمستحیل شود، یا این که استقلال خود را حفظ کند و این استقلال را در مقابله با اقوام و فرهنگ های دیگر، کم کم به ثبوت و ظهور برساند. مقصود از استقلال هم در واقع همین استقلال هویت است. حال، به این هویت-که اصلا هویت ازلی است- چه نسبتی با دین دارد؟ این به خوبی در شاهنامه نمود و حضور و ظهور دارد. «شاهنامه» به نظر من حکمت معنوی است و منافاتی با دین ندارد که هیچ، اصلا اسطوره هایی که فردوسی در شاهنامه بررسی یا جمع کرده است، اساطیری هستند که اگر بخوهیم آن ها را بر اساس تفکرات دینی و عرفانی خودمان تاویل کنیم، خواهیم دید که «شاهنامه» اصلا حکمت معنوی است و چه بسا از این لحاظ کم نظیر است. به نظر من ریشه حکمت معنوی شاهنامه همان تفکر عرفانی ماست؛ یعنی در تفکری که من خود را به آن منتسب می دانم، اسلام نسبتی با ملیت دارد.

… حدیثی از حضرت رسول(ص) که “حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ”، که عین واقعیت است. ایمان هیچ منافاتی با ملیت ندارد بلکه آن را تقویت هم می کند. تمام فرهنگ اسلامی، حتی عرفان اسلامی، از ایران جوشیده است؛ حتی بحث های فقهی و علمی بر سر تفکر دینی در اسلام، از ایران و تفکر ایرانی ها می آید. نسبتی که ما ایرانی ها با اسلام بر قرار کردیم بهتر از نسبتی بود که اعراب بر قرار کردند. دین را باید مجرد از فرهنگ های محلی بررسی کرد. دین معرفتی است نسبت به عالم آفرینش، و این منافاتی با فرهنگ قومی و ملی ندارد، مشروط بر آن که فرهنگ ملی گرفتار بت پرستی نشده باشد.

من معتقدم یکی از دلایل اصلی رشد و گسترش اسلام در ایران، قومیت ایرانی‌ست. میتراییسم (آیین مهر پرستی، مذهب ایرانیان پیش از ظهور زرتشت) در ایران به این امر کمک کرده، چرا که مقارنه هایی بین میتراییسم و تفکر شیعی وجود دارد. این تفکر در ما ریشه دار است. تفکر «شاهنامه» هیچ چیز غیر از اسلام نیست. نگاهی که حکیم فردوسی به این مطلب داشته به نظر من بسیار درست تر و حقیقی تر از نگاهی است که اغلب شعرای عرفانی ما نسبت به آن داشته اند. دین در واقع پایگاه شکوفایی هویت ملی است. با کسی بحث می کردم که می‌گفت چون حضرت امام (ره) پانصد تا یا نمی‌دانم چند تا کلمه عربی به زبان فارسی افزوده، شما باید زبان خودتان را رها کنید و به زبان عربی حرف بزنید و زبانتان عربی بشود. من به شدت بحث و مقابله کردم و گفتم هرگز! نظر حضرت امام هم هرگز این نبوده است. زبان ما همان زبانی است که در قرن هشتم به آن رسیدیم و این زبان فارسی که شکوفایی اش را در اسلام پیدا کرده است زبانی است که در حقیقت، تفکر شیعی پیدا کرده و بسیار قشنگ تر از زبان عربی فعلی است. زبان قرآن البته زبان الهی است و چیزی است آسمانی، اما زبانی که ما در قرن هشتم با سعدی و حافظ به آن رسیدیم زیباترین زبانی است که روی کره زمین موجود است. زبانی است بسیار پر قابلیت.

… تفکر ایرانی بلند مرتبه است. بزرگترین متفکران اسلامی از ایران برخاسته اند. این خاک اصلا آمادگی و پذیرش دارد. بچه هایی که در جبهه بودند شکوفایی خود را در این خاک و با این معانی که گفتم یافتند. عراق قصد فرهنگ ما را کرد و کسانی که مقاومت و دفاع کردند همین بچه مسلمان ها بودند که برای این وطن زحمت کشیدند. من به شدت وطن دوست هستم، سرم را برای ایران می دهم.

… این چیزی که من میگویم ناسیونالیسم نیست، حقیقت ملیت است، واگر نه ، ملی‌گرایی به مفهوم ناسیونالیسم با اسلام جمع نمی‌شود.

… من اصلا معتقد به تعارض ملیت با دین نیستم. اتفاقا این هویت ایرانی-نه زرتشتی- را عین هویت اسلام می‌دانم و معتقدم تقربی که ما به دین پیدا کرده ایم به این هویت ملی وابسته است و اگر این هویت ایرانی و ملی نبود، یا مثلا هویت دیگری داشتیم، این تقرب و این دین پیدا نمی شد، یعنی این فرهنگ که به آن ایرانی-اسلامی- و نه اسلامی زرتشتی می گوییم حادث نمی شد. به فرهنگ‌های دیگر نگاه کنید که چه نسبتی با اسلام بر قرار کرده اند، در حالی که پذیرش ما به خاطر ملیت و فرهنگ قومی که داشتیم جور دیگری شد.

سخن من متوجه حقیقت وجودی قوم ایرانی است، نه فرهنگ زرتشتی. این ما بودیم که اسلام را دعوت کردیم. اگر به تاریخ رجوع کنید، می بینید که در اواخر دوران ساسانی خیلی از مبارزان بودند که متوجه این معنویت جدید شده بودند و رویکرد بشر را به سوی این معنویت جدید دریافته بودند و همین ها بودند که در واقع به فروپاشیدن سلطنت ساسانی و قبول اسلام از درون، کمک کردند. نمونه حاضر حضرت سلمان فارسی است که می دانیم اسمش روزبه بوده است و در جست و جو برا یافتن این روح معنوی بود و در همین جست و جو حضرت رسول(ص) را یافت و خودش را به ایشان رساند و به عنوان بهترین صحابه در کنار حضرت قرار گرفت. روح سلمان فارسی در واقع همان روح ملی ایرانی-اسلامی است. می بینیم که در سلمان هویت ایرانی و ملی نسبتی با دین بر قرار می کند و بین این دو هیچ منافاتی نیست.»[۷۹]

مشایی: دوره جدیدی از اسلام آغاز شده است

مشایی در اردیبهشت ۹۲ بار دیگر با همان ادبیاتی که اولین بار از مکتب ایران و اسلام ایرانی گفته بود، سخن گفت. گزیده‌ای از سخنان وی را می‌خوانید:

«-ادعای ما این است که اسلام در جهان فراگیر خواهد شد و البته آن قرائتی از اسلام که در ایران جاریست از چنین ظرفیتی برخوردار می باشد و حالا که قرار است، پرچم این مکتب از سوی ملت ایران برافراشته شده و جهان را بدین‌سو راهبری نماید، باید اندیشه‌هایمان را در طراز جهانی ارائه کنیم.

-امروز کسانی که در سوریه دیگران را سر می‌برند یا در بمب‌گذاری‌ها می‌کشند نیز فریاد الله‌اکبر سر می‌دهند و دم از اسلام‌گرایی می‌زنند.

-دیگر زمان آن به سر رسیده که هرکس به طور کلی دم از اسلام بزند و به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوره‌ای جدید آغاز شده که هرکسی نمی‌تواند در آن مدعی اسلام‌گرایی شود. آیا امروز در جمهوری اسلامی می‌توان اسلامی را که عربستان، ترکیه، مصر و قطر، مدعی آن هستند، تأیید کرد؟

-دوره جدیدی از اسلام‌گرایی آغاز شده که باید نام آن را دوره مهدویت گذاشت، دیگر طرح کلیتی به نام اسلام جواب نمی‌دهد و شناخت عمومی مردم دنیا از اسلام، به عنوان یک مفهوم کلی بخصوص با توجه به قرائت‌هایی که در برخی کشورها ارائه شده است، منفی می‌باشد، لذا باید اسلام خودمان را که برآمده از مکتب ایران و متکی به اصل اسلام است، به جهان معرفی کنیم و این به معنای این نیست که اسلام را کنار بگذاریم.»[۸۰]

تاریخ انقلاب اسلامی و مدعیان اسلام‌ستیزِ ملی‌گرایی

با وجود آن‌چه گفته شد، شاید بخشی از حساسیت‌ها به تاکیدات رئیس جمهور بر ایران و هویت ایرانی، ناشی از سابقه سیاسی «ملی‌گرایی» در ذهن فعالان سیاسی باشد. رژیم پهلوی هویت ایرانی و ایران قبل از اسلام را به ابزاری برای تحکیم نظام شاهنشاهی، کمرنگ کردن اسلام، جدا شدن از جریان امت اسلامی و ادامه حکومت استبدادی خود تبدیل کرده بود. ملی‌گراها هم با وجهه‌ای عرب‌ستیز و اسلام‌ستیز در خاطره‌ها باقی مانده اند؛ کسانی که ناراحت‌اند از این که عرب‌ها با ابزار اسلام تمدن ایران باستان را نابود کرده اند! انقلابیون و پیش از همه امام خمینی با این نوع ملی‌گرایی که در آن زمان رایج بوده است مخالفت کردند. امام خمینی این نوع ملی‌گرایی را مخالف اسلام می‌داند:

«اسلام با ملیت مخالف است. معنى ملیت این است که ما ملت را مى‏خواهیم، ملیت را مى‏خواهیم، و اسلام را نمى‏خواهیم. آن مردِکه [شاپور بختیار] در خارج گفت که اول من ایرانى هستم، ملى هستم، دوم ایرانى هستم، سوم اسلام [ى‏]. این اسلام نیست، تو سوم هم اسلامى نیستى.»[۸۱]

اما در نگاه امام خمینی ملیت در سایه‌ی تعالیم اسلامی، شایسته‌ی هرگونه فداکاری‌ست:

«ما ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم. ملت، ملت ایران است، براى ملت ایران هم، همه جور فداکارى مى‏کنیم، اما در سایه اسلام است… ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید مى‏کند او را.»[۸۲]

در حقیقت ملیت ایرانیان به عنوان حقیقتی تاریخی آن‌چنان با اسلام آمیخته شده است که هرگونه اندیشه‌ی غیراسلامی، وصله‌ای ناچسب برای هویت ایرانی است، چه برسد به این که این اندیشه نام بی‌مسمای «ملی‌گرایی» را هم یدک بکشد.

به گفته‌ی آیت‌الله خامنه‌ای رژیم گذشته گرچه ادعای ملی‌گرایی می‌کرد اما دشمن ملی‌گرایی بود:

«قبل از انقلاب از هویت ملى و ملیت اسم زیاد مى‌آوردند؛ اما به هیچوجه به معناى حقیقى کلمه، هویت ملى را تقویت نمى‌کردند. البته علت هم واضح بود؛ چون آن کسانى که ایران را براى منافع خودشان مى‌خواستند و در کشور عزیز ما منافع خود را تعریف کرده بودند، مى‌دانستند که اگر هویت ملى در این کشور زنده شود، با منافع آنها ناسازگار خواهد بود و آنها نمى‌توانند به منافعى که هدف گرفته‌اند، برسند.»[۸۳]

 

[۱] http://farsnews.com/newstext.php?nn=8905130524

http://www.ourpresident.ir/%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C/%D8%B5%D9%88%D8%AA%D9%8A-%D9%88-%D8%AA%D8%B5%D9%88%D9%8A%D8%B1%D9%8A/%D9%85%D8%AA%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%AA-%D9%88-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3-%D9%85%D8%B4%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%DB%8C%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1389

[2] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1134041

http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1134113

[3] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905160407

[4] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1132081

[5] http://www.tabnak.ir/fa/news/167361

[6] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905160271

[7] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1132128

[8] http://www.fardanews.com/fa/news/120208

[9] http://www.khabaronline.ir/detail/143576/

[10] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906211547

[11] http://www.fardanews.com/fa/news/120337

[12] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/09/100911_u03_cyrus_basij_rigths_charter.shtml

[13] http://www.kayhan.ir/890629/2.htm#other200

[14] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906300137

[15] http://www.fardanews.com/fa/news/150108

[16] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906261003

[17] http://www.president.ir/fa/24866

[18] http://www.president.ir/fa/25236

[19] http://www.khabaronline.ir/detail/134398

[20] http://www.inn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=0&Id=66801&Rate=0

[21] و هم‌چنین سخنرانی در مراسم تجلیل از فردوسی‌پژوهان به عنوان نمونه سخنرانی به مناسبت نوروز۹۱ در تاجیکستان

http://www.president.ir/fa/36123

http://president.ir/fa/38267

[22] http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2309195

[23] http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2468827

[24] http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=10466

[25] farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10141

[26] مشروح این بیانات روی پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر معظم انقلاب منتشر نشده است اما حاضران در جلسه این سخنان را تأیید کرده اند

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/13380

http://gatmirian.blogfa.com/post/100

[27] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17106

[28] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3092

[29] http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4892/5146/46909

[30] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2294

[31] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2678

[32] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2978

[33] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3232

[34] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3271

[35] http://www.teribon.ir/archives/202186

[36] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2709

[37] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2342

[38] http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2707

[39] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905150564

[40] http://www.fardanews.com/fa/news/150108

[41] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905160548

[42] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905190170

[43] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1145749

[44] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905191350

[45] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1131466

[46] http://alef.ir/vdca6uno.49n0u15kk4.html?97221

[47] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1133605

[48] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1131310

[49] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1133255

[50] http://www.jahannews.com/vdcd5o0foyt0s56.2a2y.html

[51] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1270644

[52] http://www.khabaronline.ir/detail/148590

[53] http://www.snn.ir/NSite/FullStory/News/?id=202750&Serv=9&SGr=83

[54] http://aftabnews.ir/fa/news/107659

[55] http://www.khabaronline.ir/detail/121680/

[56] http://aftabnews.ir/vdca6un6o49nua1.k5k4.html

[57] http://www.icana.ir/newspage.aspx?Newsid=155951

[58] http://www.fardanews.com/fa/news/187353

[59] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1136513

[60] http://khorasan.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=241

[61] http://www.shia-online.ir/article.asp?id=15444

[62] http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1287997

[63] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9001270063

[64] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9003220141

[65] http://www.mehrnews.com/detail/News/2009315

[66] http://ww.mehrnews.com/detail/News/1813158

[67] khabaronline.ir/detail/203872

[68] http://khabaronline.ir/detail/203855/

[69] http://president.ir/fa/38267

[70] http://www.president.ir/fa/36123

[71] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910113000254

[72] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910316000306

[73] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2596

[74] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3162

[75] http://motahari.org/asaar/books/49/index.htm

[76] برای بررسی بیش‌تر این یادداشت را ببینید: «هویت ملی از دیدگاه استاد مطهری»

http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=17052

[77] بازشناسی هویت ایرانی اسلامی(مجموعه آثار ۲۷)، انتشارات الهام، چاپ ششم، ص۸۹

[۷۸] همان، ص۱۲۳

[۷۹] آیینه جادو، سیدمرتضی آوینی، نشر ساقی، چاپ پنجم، صص ۱۳۱ – ۱۳۴

[۸۰] namna.ir/fa/news/5440/

[81] farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=13&tid=16&sc=78

[82] farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=10&tid=26&sc=123

[83] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3232
 


برگرفته شده از tabyin.blog.ir
۹۲/۱۰/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۲)

۲۲ دی ۹۲ ، ۲۱:۵۹ کبوترغریب

سلام سالار..
چه مطلب زیبایی بود..
خیلی استفاده کردم..

ذهنم باز شد و باری سنگین از دوشم برداشته شد..

جایی که سخنان شهید مطهری و شهید آوینی رو مستند کرده بودی دل آدم آروم میشد..

منم با مطلب بیشرمانه زیستن وبیشرمانه مردن بروزم دادا...
خوشحال میشم خوشحالم کنی!!![گل]

۰۱ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۵۲ پسر انحرافی
http://mashanews.blogfa.com/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">